حال و مالحال و هواحال وشحال وهوای کاری را داشتن یا در یا توی حال وهوای کاری بودنحال کاملحال کردنحال کردن با چیزیحال کسی را پرسیدنحال کسی را گرفتنحالاحالا امامزاده ای که خودمان ساختیم دارد به کمرمان می زندحالا حالاهاحالا نه و کیحالا نوبت رقاصی منهحالا هرچیحالا هم کهحالا و الانحالا و مالاحالا کجا برویمحالا کهحالا که چیحالاتحالات روحیحالاندنحالبحالتحالت احتضارحالت ارتجاعیحالت اشفتگی و شبیه به جنونحالت اشمئزازحالت اقتصادیحالت انزجارحالت اکوزاتیوحالت بعد از میگساریحالت به شودحالت بی هوشیحالت بین خواب و بیداریحالت بین نشسته و برخاستهحالت تدافعحالت تدافعیحالت تعادلی فیزیکیحالت تهوعحالت تهوع پیدا کردنحالت تهوع دست دادنحالت جامدحالت جان کندنحالت چطورهحالت چطوره کرد کجاییحالت چطوریحالت چهره