با خویشتن امدنبا خویشتن گفتنبا خیال راحتبا خیر و برکتبا خیز ایدبا داد ایدبا داغ کسیبا داغ کسی زادنبا دامن روز مربوط گردانیدن شببا دخترت کاسبی میکنیبا دخمه جفت بادیبا در نظر گرفتنبا در نظر گرفتن اینکهبا در نظرگرفتن این تفاسیربا درایتبا درستیبا درنگ بودن اب کسی در جویبا درنگ بودن راهبا دریا جیحون شودبا دریا جیحون می شودبا دستبا دست امدنبا دست اوردنبا دست پس زدن با پا پیش کشیدنبا دست پس می زنه با پا پیش می کشهبا دست گرفتنبا دست گرفتن خاطربا دست و پابا دستمال پاک کردنبا دقتبا دقت بسیاربا دقت زیادبا دقت مشخص کردنبا دقت معین کردنبا دل سردبا دل گفتنبا دل و جانبا دل و دستگاه شدنبا دلیل ثابت شدهبا دلیل و برهانبا دلیل و مدرک اثبات کردنبا دم خود گردو شکستنبا دم شیر بازی کردنبا دمش گردو می شکنهبا دندانبا دهان پر حرف زدنبا دوست دخترت به هم بزن حوصلم سررفتهبا دوستان مروت با دشمنان مدارابا دوستمبا دیگری ساختن