پیشنهادهای سید عباس حسینی (٣٧٢)
�بیماری نورون حرکتی� توضیح: بیماری ای که سلول های عصبیِ مسئول حرکت عضلات ( motor neurones ) به تدریج از بین می روند و فرد کم کم قدرت عضلانی اش را از ...
• دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ توضیح: به ده سال اول قرن ۲۱ می گن؛ نه هر هزاره یا هر قرن. مثلاً ده سال اول هزاره ی بعدی شاید اصطلاح خودش رو پیدا کنه، ولی هنوز وجو ...
• بی هویت After losing his family and homeland, he felt completely identity - less. پس از از دست دادن خانواده و سرزمینش، کاملاً احساس بی هویتی می ک ...
اصطلاح: • کسی را از چیزی محروم کردن • چیزی را از کسی گرفتن Rises in levels of prosperity have robbed many young people of something to rebel against ...
• شلوار لوله تفنگی ( یعنی شلوار جین خیلی تنگ و لوله ای که از بالا تا پایین تقریباً صاف و چسبیده به پاست. )
به گروهی از افراد گفته می شه که در درون جامعه ی بزرگ تر زندگی می کنن، اما سبک زندگی، ارزش ها، باورها یا رفتارهایی متفاوت از جریان اصلی ( mainstream c ...
عبارت “to make matters worse” یعنی: " بدتر از اون " یا " از اون بدتر " این عبارت زمانی استفاده می شه که بخوای بگی یک موقعیت بد، با اتفاق بعدی حتی بد ...
• بازی دادن افکار عمومی ( یعنی کسی با زیرکی، فریب یا کنترل روانی دیگران را طوری هدایت کند که خودش سود ببرد. ) 1. He knows how to manipulate people ...
فقط معانی رو مرتب و دسته بندی کردم که بهتر تو ذهن بمونه : 1. شن کش ( و هر چیز به مانند آن مثل چنگک، خیش و . . . ) 2. شن کش کشیدن ( با شن کش یا ...
• املای درستش Plethora هست. به کلمه با املای درست در دیکشنری مراجعه کنید.
• خانواده ی میزبانی کننده تعریف: خانواده ای که بعضاً مجانی ولی معمولاً در ازای دریافت هزینه غذا، امکانات زندگی و محیط خانوادگی را برای دانش آموز، دا ...
• معنی ساده: دختری که اهل شهره یا سبک زندگی شهری داره ( برخلاف روستایی یا سنتی ) . • معنی اصطلاحی/فرهنگی: گاهی به دخترهایی گفته میشه که دنبال خوش گ ...
املای درستش surveillance هستش.
املای درستش serveillance هستش.
• کسی را از طریق رأی گیری از مقامی برکنار کردن مترادف با vote out She was voted off the committee. او ( با رای گیری ) از کمیته اخراج شد. He was v ...
• از کسی الگو گرفتن • از الگوی کسی پیروی کردن • کسی را سرمشق خود قرار دادن It is no wonder, then, that so many hope to follow their example. پس جای ...
• در شرایط معمول / متعارف • در وضعیت معمول / متعارف • در معنای معمول / متعارف Reality TV has produced 'stars' with little or no actual talent in con ...
Misbehaving teens نوجوانان بدرفتار ( به نظرم بد رفتاری از هر نوعی می تونه باشه و صرفا بی ادبی نیست مثل : بی ادبی، برخاشگری، زودرنجی و زود قهری و . . ...
• برنامه نوسازی و تغییر ظاهر • برنامه ی قبل و حالایی توضیح: یک برنامه تلویزیونی واقع گراست که در آن به کمک متخصصان مختلف و مربوط اقدام به تغییر چشمگ ...
I always had doubts about the project but I never gave voice to them. من همیشه در مورد این پروژه شک و تردید داشتم اما هرگز آنها را ابراز نکردم ( به ...
• ( در زمینه ی مخابرات و خبر ) حالت پخش ( انتشار ) فراگیر یا همگانی توضیح: ابتدا معانی Broadcast Model و یا Broadcast Mode را در همین دیکشنری سرچ کن ...
• ( در زمینه ی مخابرات و خبر ) حالت پخش ( انتشار ) فراگیر یا همگانی توضیح: ابتدا معانی Broadcast Model و یا Broadcast Mode را در همین دیکشنری سرچ کن ...
• حالت پخش ( انتشار ) گسترده توضیح: انتقال یک طرفه داده های صوتی، تصویری یا دیتا از یک نقطه و منبع واحد به همه گیرنده ها در یک منطقه گویند که به آنB ...
• حالت پخش ( انتشار ) گسترده توضیح: انتقال یک طرفه داده های صوتی، تصویری یا دیتا از یک نقطه و منبع واحد به همه گیرنده ها در یک منطقه گویند که به آنB ...
• حوزه ی خبر / خبری • عرصه ی خبر / خبری
• سایت های اینترنتی انتشار آزاد توضیح: سایت های اینترنتی که به هر کسی که به اینترنت دسترسی دارد، اجازه می دهند از سایت بازدید کند و محتوا ( ی خبری و ...
• مرکز رسانه های مستقل یا The Independent Media Center توضیح: یک شبکه ی انتشاراتی آزاد از روزنامه نگاران کنش گرا که در مورد مسائل سباسی و اجتماعی گز ...
• همانطور که اغلب ( معمولا ) اتفاق می افتد • اغلب •معمولا As is often the case with children, Amy was completely better by the time they gave us a d ...
• ( عامیانه ) اخراج شدن، از خدمت منفصل شدن He got the hook, reportedly due to differences with his co - star. او از شغلش اخراج شد، ظاهرا به دلیل ا ...
• فیلم ( ورق ) استاتی یا نسوز توضیح: از این ورق ها در قدیم برای تولید حلقه ی فیلم های فیلم برداری و عکاسی استفاده می شد. امروزه به عنوان ورق ترنسپر ...
• تصویر تولید ( یا شبیه سازی ) شده توسط کامپیوتر
۱. داشتن ( به طور طبیعی، درونی، ذاتی و . . . ) = Have = Possess intrinsically ۲. ایجاد کردن، موجب شدن = Give rise to Many experts are of the opini ...
• سیستم ردیابی حرکت سر ( سیستمی که بصورت سخت افزاری و نرم افزاری حرکات و موقعیت سر را تشخیص می دهد که برای کنترل تصویر مشاهده شده توسط کاربر یا کنتر ...
• بسیار • به شدت • تا حد زیادی، بی اندازه • به طور وسیع / پهناور / بی کران مترادف ها به انگلیسی: • very • Extremely • Immensely • By / to a great ex ...
• توقف موقت ناباوری، تعلیق ناباوری تعریف: اجازه دادن به خود به طور موقت، به باور چیزی که حقیقت ندارد، به خصوص برای لذت بردن از یک اثر داستانی.
• املای درستش، perpendicular هستش. به معنی با املای درستش مراجعه کنید.
• بازار خانگی این کلمه ۲ تا تعریف متفاوت داره: تعریف ۱: بازاری که به ارائه ی محصولاتی می پردازه که در چهارچوب خانه و خانواده مورد استفاده قرار می گ ...
• فن آوری صحنه سازی سه بعدی مجازی روی صحنه ی نمایش ( مثل هولوگرام ) توضیح: به استفاده از ابزارهای تکنولوژیک برای ایجاد محیط های سه بعدی مجازی ( مثل ...
• فن آوری صحنه سازی سه بعدی مجازی ( مثل هولوگرام ) توضیح: به استفاده از ابزارهای تکنولوژیک برای ایجاد محیط های سه بعدی مجازی ( مثل هولوگرام ) اشاره ...
• ( در مورد وسیله ها: به لحاظ الکتریکی، مکانیکی و . . . ) فاقد توان کافی، کم قدرت، ضعیف E. g: The turbo diesel engine is underpowered. موتور توربو ...
• مبلغ سر رسید، فاکتور یا صورت حساب که پرداخت نشده.
• املای درستش abattoir هستش. به املای درست کلمه در همین دیکشنری مراجعه کتید.
• پرورشگاه / نوانخانه / یتیم خانه توضیح: یک موسسه اقامتی که برای کودکانی که والدین آنها مرده یا قادر به مراقبت از آنها نیستند، مراقبت و سرپرستی می کن ...
I for one am getting a little sick of writing about it من به شخصه از نوشتن در مورد آن کمی خسته می شوم.
• ( ترجمه عامیانه ) موبایل چند منظوره • ( ترجمه لغوی ) دستیار دیجیتالی شخصی توضیح: دستیار دیجیتالی شخصی یک دستگاه تلفن همراه چند منظوره دارای سیستم ...
• ( تصادفی ) برخوردن به کسی یا چیزی • ( مستقیم، صاف ) برخوردن به کسی یا چیزی
• پتانسیل بکر / دست نخورده / بهره برداری نشده
• پراکنده بودن، به طور پراکنده توضیع شدن ( در جایی، روی چیزی یا سطحی ) The palm trees dotted around the island درخت های نخل در نقاط مختلف جزیره وجو ...
• سطح مناسب Teachers need to pitch tests at the right level. معلمان باید تست ها ( آزمون ها ) را در سطح مناسب ارائه کنند.
کلی ترین معنی ای که می تونم پیشنهاد بدم: • هر نوع وسیله ای ( گوشی، گوشی میکروفون دار، واقعیت مجازی و . . . ) که برای استفاده روی سر مستقر می شود. ت ...