مدالهای زینب السادات موسوی
١٣٣
٤٦٧
١٠
٠
٢
٨
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
hunch: I had ahunch به دلم افتاده بود.
١ روز پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
hunch: I had a hunch. بدلم افتاده بود
٦ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
freak out: to frighten make fear
١ سال پیش
اولین دیسلایک کردن
-
همه
١ سال پیش
کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز
-
همه
١ سال پیش
اولین لایک کردن
-
همه
١ سال پیش
تایید موبایل و ایمیل
-
همه
١ سال پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
oyster: the world is your oyster دنیا بکامت ...
١ سال پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
pour the money down the grain: بی خودی پول را هدر دادن
١ سال پیش
ثبت اولین پیشنهاد
-
دیکشنری
-
١ سال پیش