اسکندر شهبازی گهرویی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دورکی: باب دورکی یکی از ابواب اربعه هفت لن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قلعه ماموکا: روستای ارمنی نشین در استان چهارمحال ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رود: گاه رود یعنی محل با ارزش و اهمیت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گهرو: تیره روگری ( رووری ) یکی از تیر های ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دینارون: تیره روگری ( رووری ) از نوادگان خلی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دینارون: تیره روگری ( رووری ) شامل ۴ تش می ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دورکی: باب دورکی یکی از ابواب اربعه هفت لن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گهرو: جهت اطلاع عزیزان گهرو محل سکونت چند ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر یا خط: کشاورزان گهرو معمولأ برای تعین نوبت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

روگری: روگری ( رووری ) ترکیب شده است از دو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

زراسوند: نامی از تیره روگری که یکی از تیره ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

روگر: روگری ( رووری ) یکی از تیره های طای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلعه ممکا: قلعه ممکا روستای است در شهرستان کیا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قلعه ممکا: قلعه ممکا روستای است در شهرستان کیا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قلعه ممکا: در سال ۹۸۲ شمسی شاه عباس صفوی ارامن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قلعه ممکا: تاریخ روستای ماموکا ( قلعه ممکا ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ده کهنه روگر: عده ای عقیده :دارند که کلمه روور از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قاش: در گویش بختیاری به محل نگهداری گوسف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دون: دون به زمان دوشیدن گوسفندان گویند

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امیرتومان: درجه نظامی بلاتر از سرداری است زمان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امیرتومان: درجه نظامی بلاتر از سرداری است زمان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

روگر: روگری ( رووری ) منطقه ای در شهرستان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گهرو: وجه تسمیه گهرو گهرو مرکب از دو واژ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلعه ممکاه: در سال ۹۸۲ شاه عباس تعدادی از ارامن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قلعه ممکاه: در سال ۹۸۲ شاه عباس تعدادی از ارامن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ورزو: گاو نر که به آن خیش می بندند تا زمی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

روگری: فامیل شهبازی های گهرو از تش ظفری ها ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شهبازی گهرویی: شهبازی گهرویی فایل یکی از تش های تی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

شهبازی گهرویی: شهبازی گهرویی فایل یکی از تش های تی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گنج: گنج به ضمه گاف به گویش بختیاری به م ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقشت: تقشت به گویش بختیاری کندوی گلی زنبو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تقشت: تقشت به گویش بختیاری کندوی گلی زنبو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کلک: کلک سازه ای است از گل خام برای نگهد ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تکولی: تکولی نوعی سازه گلی است برای نگهدار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تکولی: تکولی نوعی سازه گلی است برای نگهدار ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوشناری: نوعی جوی باریک است که از داخل حیاط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اوشناری: نوعی جوی باریک است که از داخل حیاط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تارمی: تارمی نوعی نرده چوبی است که جلو ایو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پروه: به گویش بختیاری یعنی وصله و پینه لب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوور: به گویش بختیاری یعنی گوساله

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرگراس: گرگراس به گویش بختیاری یعنی مارمولک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گرگراس: گرگراس به گویش بختیاری یعنی مارمولک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گرزه: گروه به گویش بختیاری یعنی موش صحرای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تخس: به گویش بختیاری یعنی شیطون و نافرما ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ور: ور به گویش بختیاری یعنی پهنا و عرض ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مول: مول به گویش بختیاری یعنی مزاحم ، رف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرپین: پرپین به گویش بختیاری یعنی متبرک کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پقر: پقر به گویش بختیاری یعنی مدفوع گاو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پقر: پقر به گویش بختیاری یعنی مدفوع گاو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاخه: پایه به گویش بختیاری یعنی خرد شده گ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پاخه: پایه به گویش بختیاری یعنی خرد شده گ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پافه: به گویش بختیاری یعنی بسته های گندم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پافه: به گویش بختیاری یعنی بسته های گندم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دونگ: دونگ یعنی سرگیجه و هنگ کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چل: چل به گویش بختیاری یعنی زیر بغل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ذل: ذل به گویش بختیاری یعنی پر نور و در ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لیم: لیم به گویش بختیاری یعنی آرام و نرم ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لمباسه: به گویش بختیاری یعنی باسن انسان

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لمباسه: به گویش بختیاری یعنی باسن انسان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیرقی: شیرقی به گویش بختیاری یعنی اندام بس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شیرقی: شیرقی به گویش بختیاری یعنی اندام بس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ریق: ریق به گویش بختیاری یعنی اسهال و آد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کته: وقتی که جلو طاقچه یا درگاه را دیوار ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قلعه ماموکا: روستای ارمنی نشین در استان چهارمحال ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قلعه ماموکا: روستای ارمنی نشین در استان چهارمحال ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قشو: وسیله ای دندانه دار که از شاخه حیوا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اهنگ: به محل نگهداری دام های سبک مانند گو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قور: قور نوعی زنگوله کوچک است که با ریسم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوجی: وسیله ای است برا چشم زخم که گردن کو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داراق: نوعی زنگوله بزرگ که به گردن بز نر پ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

داراق: نوعی زنگوله بزرگ که به گردن بز نر پ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کدبر: نوعی بیل بزرگ که زنجیر به آن وصل اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کدبر: نوعی بیل بزرگ که زنجیر به آن وصل اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورزاو: به گویش بختیاری یعنی گاو نر اخته شد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ورزاو: به گویش بختیاری یعنی گاو نر اخته شد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

روگری: تیره روگری یکی از تیره های بزرگ طای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کدخدا: کد به معنای خانه است و خدا یعنی رئی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیت: پیت در گویش بختیاری یعنی پیچ و تاب ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روگری یکی از تیره های طایفه بزرگ زراسوند: روگری یکی از تیره های طایفه بزرگ زر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

روگری یکی از تیره های طایفه بزرگ زراسوند: روگری یکی از تیره های طایفه بزرگ زر ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

روگری: گر به گویش بختیاری یعنی صخره بزرگ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گهرو: وجه تسمیه گهرو گهرو شهریست از تواب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسکندر شهبازی گهرویی: اسکندر شهبازی گهرویی کارشناس ارشد ج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اسکندر شهبازی گهرویی: اسکندر شهبازی گهرویی کارشناس ارشد ج ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گر: گر : به گویش بختیاری یعنی صخره بزرگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زور دگان: زود در زبان ارمنی یعنی آب خنک چون ز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

شهبازی: فامیل شهبازی یکی از تش های تیره روگ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

شهبازی: شهبازی فامیل اسکندر شهبازی گهرویی ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رود: رود به گویش بختیاری یعنی فرزند ، عز ...

١١ ماه پیش

مدال‌های اسکندر شهبازی گهرویی