پیشنهاد‌های پیمان عدالت‌جو (٧٩)

بازدید
١١٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی مضطرب، احساس اضطراب شدید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شسته رفته، قالب بندی شده، کلیشه ای It doesn’t offer cookie - cutter answers

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

ناتوانی های خاص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - end up; conclude. "he's happy with the way the deal panned out" I don’t know how this path will pan out ختم شدن 2 - ( of gravel ) yield gold whe ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مدافعه گر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشتیاق وافر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - affected with or characteristic of delirium 2 - wild with excitement, enthusiasm, etc She was delirious with joy at the news او با شنیدن خبر غرق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

رو دورِ بُرد بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

adjective lacking force, brilliance, or vitality بی رمق و کسالت بار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از منظر تازه ای دیدن، عوض کردن/ تغییر دادن نگاه/دیدگاه نسبت به چیزی you can put your worries into perspective when you realise how many people in the ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسم و فعل مجری/اجراکننده/اداره کننده/رئیس مراسم یا تشریفات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( جاییکه ) هیچوقت اوضاع یکنواخت نمیشود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

work or service done only when the employer is watching انجام خدمات تحت نظارت مشتری/کارفرما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

dictionary. com: impromptu ( as an adj ) 1 - made or done without previous preparation: an impromptu address to the unexpected crowds. بدون اطلاع ق ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اجرایِ/ ( بازیِ ) فی البداهه

پیشنهاد
٠

میزگرد مطبوعاتی بدون اطلاع قبلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گرفتن امتیازهای ( بازی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کاری/ دعوایی/چیزی . . راه انداختن: to begin ( doing something ) suddenly - 1 the opposing players busted out with loud - mouth trash talk بازیکنان ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

if you puff out your cheeks or your chest, you fill them with air so that they look bigger باد به غبغب انداختن ( نشان از غرور )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تفهیم کردن، تو کله کسی فرو کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Longman dictionary: A beaten path, track etc has been made by many people walking the same way گذرگاه پا خورده، مسیر آمد و شد رهگذران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نخاله ، وصله ناجور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بازپرسی یا بازجویی نظامی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

کا را یکسره کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

چگونه همهچیز دانی خدا ( مشیت الهی ) با اراده آزاد سازگار است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

an expression of frustration, exasperation or annoyance For Pete's sake, hurry up!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

با موقعیت بغرنج روبرو کردن، به بن بست رساندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

واقف شدن Examples: Try to tune in to your partner’s needs The company aims to be more tuned in to customers needs

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سلانه سلانه

٢