مدالهای عدنان مهربانی
١٧٧
٩٧٠
١٤
٠
٤
١٠
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
stab: حمله کردن با چاقو، خنجر و یا هرچیز ...
٦ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
jumpsuit: لباس کار سرهم
١ سال پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
pond: گودال آب
١ سال پیش
کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز
-
همه
١ سال پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
lump: بغض در گلو
١ سال پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
wrong: ظلم . For the wrong my great - gran ...
١ سال پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
جثه: هیکل
١ سال پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
grimoire: کتاب جادو
١ سال پیش
پیشنهاد با حداقل ٥ رای
-
دیکشنری
-
shantytown: حلبی آباد، منطقه فقیر نشین
١ سال پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
bruja: جادوگر - ساحره
١ سال پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
duck in: به سرعت وارد جایی شدن
١ سال پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
harrowin: دلخراش، طاقت فرسا
١ سال پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
screw engine: موتور ملخک دار، موتوری که پروانه دا ...
١ سال پیش
ثبت اولین پیشنهاد
-
دیکشنری
-
١ سال پیش