سید محراب میرکریمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make somebody's toes curl: کسی رو از خجالت آب کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch drunk: ( در اصطلاح عامیانه ) له و لورده ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throw in the sponge: سپر انداختن ( به معنای تسلیم شدن )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fiddle while rome burns: با بیخیالی طی کردن کک کسی نگزیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go off the rails: از راه به در شدن ( مثلا افرادی که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the course of true love never did run smooth: که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

albatross around one's neck: بلای جان وبال گردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

albatross around one's neck: بلای جان وبال گردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set one's sights on something: عزم خود را جزم کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

learn by rote: طوطی وار حفظ کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jog somebody's memory: تداعی کردن خاطرات

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jog someone's memory: تداعی کردن خاطرات

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jog someone's memory: تداعی کردن خاطرات

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick in one's mind: در ذهن نقش بستن در ذهن حک شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roll in the aisles: از خنده روده بر شدن از خنده ترکیدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give somebody the time of day: کسی رو آدم حساب نکردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speak out of turn: نسنجیده صحبت کردن گفتن چیزی که در م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirst for something: تشنه ی چیزی بودن مترادف ها: crave f ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pine box: تابوت مترادف: coffin

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a poisoned chalice: something that seems very good when ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poisoned chalice: something that seems very good when ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's hear it for: used to say that someone deserves p ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pentuple: ترتیب 《برابر کردن》 در انگلیسی ⬇️ Do ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pentagonal: ⚠️ فقط دقت کنید که تمامی کلمات زیر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heptagonal: ⚠️ فقط دقت کنید که تمامی کلمات زیر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

octagonal: ⚠️ فقط دقت کنید که تمامی کلمات زیر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonagonal: ⚠️ فقط دقت کنید که تمامی کلمات زیر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decagonal: ⚠️ فقط دقت کنید که تمامی کلمات زیر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shindig: A noisy party

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seal up: مهر و موم کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seal up: مهر و موم کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take evasive action: If you take evasive action, you del ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

purty: فرم غیر استانداردِ صفتِ pretty هست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sweep of something: the many different and important id ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glutton for punishment: to be someone who seems to enjoy do ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a glutton for punishment: to be someone who seems to enjoy do ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a glutton for punishment: to be someone who seems to enjoy do ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conciousness: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای صحیح ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concious: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

private: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corporal: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

private first class: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staff sergeant: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sergeant first class: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

first sergeant: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sergeant: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

master sergeant: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sergeant major: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

third lieutenant: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

second lieutenant: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

first lieutenant: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

captain: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

major: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colonel: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lieutenant colonel: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

second brigadier general: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brigadier general: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centuple: Double: دوبرابر کردن triple: سه برا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circle: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ellipse: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rectangle: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

square: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rectangular prism: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cuboid: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

right angled triangle: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

right triangle: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rhombus: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhombus: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trapezoid: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cube: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pyramid: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sphere: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polygon: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regular polygon: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

larynx: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pancreas: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pancreas: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

esophagus: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bronchus: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abdomen: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liver: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spleen: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parotid gland: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parotid gland: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stomach: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parotid: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intestine: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bladder: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bronchi: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bronchi: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thumb: انگشتان دست به انگلیسی: thumb = ان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

first finger: انگشتان دست به انگلیسی: thumb = ان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twin: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quadruplet: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sextuplet: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

septuplet: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

octuplet: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonuplet: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decuplet: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twins: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

triplets: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aquired: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

experiance: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occurence: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perseverence: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liason: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maintainance: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reciever: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recieve only: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relevent: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reccomend: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seccessful: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

withold: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

witholding tax: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revelance: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quad: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begining: ⚠️ دوستان دقت کنید که املای درست ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lieutenant: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرجوخه: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گروهبان: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گروهبان دوم: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گروهبان سوم: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گروهبان یکم: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ستوان: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ستوان یکم: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرهنگ دوم: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرگرد: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرهنگ تمام: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرتیپ دوم: ترتیب درجه های نظامی: recruit / pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مربع: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لوزی: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چند ضلعی: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هفت ضلعی: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هشت ضلعی: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نه ضلعی: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ده ضلعی: اشکال هندسی: circle = دایره ellips ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لوزه: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نایچه: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجرای صفراوی: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روده بزرگ: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غده بناگوشی: اعضای داخلی بدن انسان: spinal cor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت شست: انگشتان دست به انگلیسی: thumb = ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگشت اشاره: انگشتان دست به انگلیسی: thumb = ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگشت حلقه: انگشتان دست به انگلیسی: thumb = ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سه قلو: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چهار قلو: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چهار قلو: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پنج قلو: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شش قلو: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نه قلو: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ده قلو: ترتیب قلو ها در انگلیسی: twin = دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nursery school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

primary school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grade school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

middle school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

junior high school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elementary school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secondary school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upper school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

senior high school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

senior high school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senior high: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

junior high: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vocational school: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدرسه غیردولتی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدرسه غیرانتفاعی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدرسه شبانه روزی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هنرستان فنی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدرسه فنی حرفه ای: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هنرستان فنی حرفه ای: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دبیرستان: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدرسه راهنمایی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مدرسه راهنمایی: مدارس مختلف به انگلیسی: nursery s ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the inside: If someone is on the inside, they h ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let by: To allow one to pass by اجازه عبور ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let someone by: To allow one to pass by اجازه عبور ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let somebody by: To allow one to pass by اجازه عبور ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let sb by: To allow one to pass by اجازه عبور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hood: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bonnet: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taillight: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bumper: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rear light: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

front bumper: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rear bumper: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side window: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windshield: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windshield wiper: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roof: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunroof: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trunk: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boot: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wing: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fender: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wheel cover: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wheel trim: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hubcap: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

number plate: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

license plate: قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: h ...

٨ ماه پیش

مدال‌های سید محراب میرکریمی