پیشنهادهای یوسف شیخ عبداله زاده ممقانی (٨٠)
"دیزج "واژه ی فارسی است فارسی شده واژه ی دیزه ترکی است به معنای طویله اسب ، اسبی که رنگ آن سیاه یاخاکستر ی باشد ، دیزج ودیزک نیز گفته اند .
" دیزه " واژه ی ترکی است به معنای جایی ویا محوطه ای که چهارپایان زانوی خودرا برای استراحت وخوابیدن خم می کنند.
" دیز " به سکون د، واژه ی ترکی است به معنای زانو است
"تافا ر " واژه ی ترکی است به معنای گوسفند وبز است که دگرگون شده ی واژه ی " داوار" به معنا ی گوسفند وبز است
" توفار " به ضم ت، واژه ی ترکی است به معنای چهارپا ، گوسفند وبزکه خود توفار نیز تغببر یافته ی واژه ی " دوار " به ضم د ، به معنای گوسفند وبز است .
سغر واژه ی ترکی است به معنای گاونر آخته است که درشخم زدن زمینهای کشاورزی بکارگرفته می شود .
واغزال واژه ی روسی است به معنای ایستگاه راه آهن است،
نام یکی از ایستگاههای منحصر بفرد عوارضی و مالیاتی بوده درورودی جنوبی ممقان جنب کوچه یخچال در دوره ی قاجاریه تا پهلوی اول بوده است بطوریکه این ایستگاه ...
علیا واژه ی عربی است به معنی بالادست ، نام محله ای درشهرممقان آذربایجان شرقی است. در خود محل واژه ی ترکی "یوخاری محله " کاربرد داردکه علیا ترجمه این ...
گو مخفف گاواست صفت گاو دردو چیز شهره و نماد است یکی درقدرت وزور که افراد پرزور وپرقدرت را گوخطاب می کنند یعنی :پهلوان ودلیر ، دیگری صفت کج فهمی ونفهم ...
اخی جهان دگرگون شده "ناخیرجان"، "نخیرجان" و " آخورجان " است که به معنا ی جایگاه چریدن گله ای متشکل ازگاو ، گوسفند، اسب ، قاطر ، خر، شتروبز است یاقوت ...
اخی جهان دگرگون شده ناخیرجان وآخورجان است که به معنا ی جایگاه چریدن گله ای متشکل ازگاو ، گوسفند، اسب ، قاطر ، خر، شتروبز است یاقوت حموی از این مکان " ...
روستایی دربخش حومه آذرشهر آذربایجان شرقی است . قاضی جهان بفارسی دگرگون شده "قت چخان" است از دو بخش قت وچخان تشکیل یافته است . قت :به معنای علفی شبیه ...
ناخیرچی کلمه ای است ترکی که از دو واژه ی ناخیر بمعنای گله ای که متشکل ازگاو ، گوسفند، بز، قاطر ، اسب ، خر وشتر است وچی پسونداست به معنای مسوول گله ، ...
انگج نام کوچه ای قدیمی پرپیچ وخمی در شهرممقان آذربایجان شرقی است که درخود محل بصورت "انگش" کاربرد دارد . دراین کوچه آب ازچاه سفره زیرزمینی خانه ی اول ...
نام روستایی در آذربایجان شرقی ، از توابع آذرشهر است واژه از دوبخش "جر" و"آغیل" تشکیل یاقته است . جر واژه ی عربی است به معنای دامنه ی کوه ، پای کوه ، ...
نام محله ای درشهرممقان آذربایجان شرقی است بفارسی ترجمه شده واژه ترکی "آشاغا کوچه " است . به معنای پایین دست است .
امشه نام محله ای درشهر ممقان آذربایجان شرقی است. به فتح اول ودوم کلمه ای است عربی ، به معنی شتری که چشمش سپیدی برآورده باشد. فارسی شده ی امشه ، امشج ...
دهخوارقان فارسی شده ی "دووارقان "که در خود محل بصورت " داوارقان ، دووایقان ، توفایقان ، توفارقان، "کاربرد دارد . اگر آبادی های حومه ی دهخوارقان را بر ...
گوگان یا گاوگان دگرگون شده ی "گوگن "که از "گو"و "گن " ترکیب یافته است . مانند: " گن چای "یعنی رودخانه عریض که هم اکنون به"گنجه "دگرگون شده است واژه ی ...
شووه به ضم شین ، روشی است که خاک افکن بالادست را بوسیله آب به افکن پایین دست برای تسطیح زمین ، انتقال می دهند . که این شیوه تسطیح در زمینهای کشاورزی ...
نام محله ای در شهر ممقان آذربایجان شرقی است . "مذیدلو "از دو بخش "مذید" و" لو " ترکیب یافته است . مذید به کسر میم واژه ی عربی است به معنای شخصی که دی ...
دهخوارقان فارسی شده ی "دووارقان "که در خود محل ومنطقه بصورت "داوارقان ، دووایقان ، دیوارقان، توفایقان ، توفارقان، تافایقان وتافارقان"کاربرد دارد . اگ ...
نام شهری است درآذربایجانشرقی که بصورت "ماماغان"کاربرد دارد واژه ی دگرگون شده ترکی است که از واژه های "ماموغ" ، "ان " ترکیب یافته است . واژه ماموغ به ...
کلمه است ترکی که اربت به فتح اول و سوم از واژه های" ار " و "بت" تشکیل شده است. اربت ، به صورت"ای بت " به فتح اول و سوم نیز کاربرد دارد . واژه ی ار یا ...
تاغار ، نام کوچه ای قدیمی کم عرض، تنگ ، باریک ودرازی است درشهر ممقان آذربایجان شرقی . تاغار به سکون ت و غ کلمه است ترکی ، به معنی یک نوع جوالی کم عرض ...
جرز به کسر جیم نام قناتی است به مزارعی باهمین نام جرز ، جاری است که درشهر ممقان آذربایجان شرقی فرار دارد
جهید ، به کسر جیم سنگچین شیب داری است که در مزارع کشاورزی انتقال آب از بالادست افکن به پایین دست آن ویا انتقال آب دو زمین غیرهمسطح را امکان پذیر می س ...
امشه نام محله ای درشهر ممقان آذربایجان شرقی است. به فتح اول ودوم کلمه ای است عربی ، به معنی شتری که چشمش سپیدی برآورده باشد. فارسی شده ی امشه ، امشج ...
"مامقان" یک واژه ی ترکی است که اصل آن" ماموغان "است دراثر فرسایش واژه گانی به مامغان ، ماماغان ، مامقان ونهایتا به ممقان دگرگون شده است که در خود منط ...