تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مظهر چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم کاری یا چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خارج از شناخت و درک کسی بودن

پیشنهاد
١

تند تند سوال کردن از کسی برای توبیخ کردنش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که برای کسی بسیار خوشایند و جذاب است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باریکلا گفتن بزنی پشت یک نفر و تشویقش کنی و تبریک بگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زُهد زاهدانهزندگی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی بچه ها زمین میخورن گفته میشه تا تشویقشون کنن بلند شن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اجاق شکم دار

پیشنهاد
٠

نابود کردن چیزی به طوری که کاملا خورد بشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یه وقتایی هم نمیشه دیگه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یخمک میوه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه محصول شیرینی پزی که روی کیک میریزن میشه معنی کرده شیره لیمو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تافی کره ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گره اول قلاب بافی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی رو تو شرایط بد و خطرناکی بذاری ، مخصوصا وقتی که بخای خودتو نجات بدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در تمام زمین صحنه روزگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رها کردن کسی که یا در خطره یا نیازمنده ، مثل یک همکار یا شخص وابسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون دلیل موجه ، کاربردی و قابل قبول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقشه کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آماده برای هر اتفاقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریزه میزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

به طور ناخوشایندی سر و کله یکی پیدا شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تحت فشار گذاشتن, گیره پایین ( مثل گاز گرفتن نوزاد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نامرتب ، به هم ریخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قارچ پوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

راحت بردن

پیشنهاد
٠

یه چیزی رو از نزدیک به مدت طولانی نگاه کردن ، مثل تلویزیون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با انتخاب ساده ترین و نه شرافتمندانه ترین راه، خود را از یک موقعیت دشوار رها کردن

پیشنهاد
٣

راحتترین راه را برای انجام کاری انتخاب کنی ، نه بهترین کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شرایطی که سیاست ناعادلانه ای داره و تمایل به انتقام رو زیاد میکنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اصلا اهمیت ندادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تیپ هنری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در جریان گذاشتن، مطلع کردن، روشن کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تجربه نزدیک به مرگ ، وقتی روح از بدن جدا میشه

پیشنهاد
٤

متوجه نشدن سر در نیاوردن از یه مسئله سخت

پیشنهاد
٤

نتونی اون احساس بدی که به چیزی داری رو فراموش کنی عذاب وجدان داشته باشی

پیشنهاد
٣

داروی ( غیر قانونی ) بیش از حد مصرف مردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فقط یه شوخیه امکان نداره واقعی باشه احمقانه است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

لای دندانهات رو تمیز کن

پیشنهاد
٣

خدا به دور خوشحالی که در شرایط بد یک نفر دیگه نیستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

معمولا بعد از talk the talk میاد ( حرف تو خالی زدن ، بی خود فقط حرف زدن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مرد جوان بااستعداد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فلفل نبین چه ریزه . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرزنش کردن کسی یا یه چیزی رو هی بهش بگی انجام بده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تعداد زیادی مردن ، یا تعداد زیادی خراب شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در آینده ناراحت و نا امید خواهی شد ( بابت کاری که الان انجام ندی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پول تنخواه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اگر این کار رو انجام بدم ، کارم رو از دست میدم خارج از اختیارات من

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسابقات اسب سواری ( عامیانه )

١