بهاره راد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spring a trap: دام پهن کردن کسی رو گول زدن برای ان ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pale imitation: چیزی که شبیه اصلی هست ولی به خوبی و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see the back of: خلاص شدن از دست کسی خوشحال باشن که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold court: معرکه گرفتن، مرکز توجه شدن

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whiz kid: فرد جوانی که در کارش خیلی موفق است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by common consent: متفق القول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

something or other: هر چیزی هر موضوعی ( وقتی جزئیات مس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

something or other: هر چیزی هر موضوعی ( وقتی جزئیات مس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profanity: کفر گویی، بی حرمتی بمقدسات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reminiscence: خاطره گویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reminiscence: خاطره گویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hash: هر چیز قاتی پاتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

copse: دسته ای از درختان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copse: دسته ای از درختان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

see the back of: خلاص شدن از دست کسی خوشحال باشن که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

break someone: دل کسی را شکستن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not have the heart to do something: دل انجام کاری را نداشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not have the heart to do something: دل انجام کاری را نداشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take something to heart: به دل گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take something to heart: به دل گرفتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i let my heart rule my head: کاری را بر اساس احساس انجام دادن ، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on the same wavelength: موقعیتی که مردم با هم خوب کار می کن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on the same wavelength: موقعیتی که مردم با هم خوب کار می کن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on the same wavelength: مثل هم فکر کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spring a trap: دام پهن کردن کسی رو گول زدن برای ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meet one: وقتی با کسی مبارزه میکنی و میفهمی ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not have the stomach: جرات انجام کاری را نداشتن دلشو نداش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on that score: در این مورد از این بابت از این حیث

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family skeleton: راز خانوادگی که باعث شرمساری یا بی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vanished from the face of the earth: از روی زمین ناپدید شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hassock: چهارپایه یا کوسن محکم بزرگی که جلوی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

counterthreat: ضد حمله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burble: جوش صورت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pale imitation: چیزی که شبیه اصلی هست ولی به خوبی و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trade places: جای کسی بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade places: جای کسی بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a whole nother: کاملا متفاوت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gee gee: مسابقات اسب سواری ( عامیانه )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more than my job'worth: اگر این کار رو انجام بدم ، کارم رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whip round: پول تنخواه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

will live to regret: در آینده ناراحت و نا امید خواهی شد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

will live to regret: در آینده ناراحت و نا امید خواهی شد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop like flies: تعداد زیادی مردن ، یا تعداد زیادی خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on one's ass: سرزنش کردن کسی یا یه چیزی رو هی بهش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boy wonder: مرد جوان بااستعداد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there but for the grace of god: خدا به دور خوشحالی که در شرایط بد ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick your teeth: لای دندانهات رو تمیز کن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a laugh: فقط یه شوخیه امکان نداره واقعی باشه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drugged up to the eyeball: داروی ( غیر قانونی ) بیش از حد مصرف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never live something down: نتونی اون احساس بدی که به چیزی داری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't get your head around: متوجه نشدن سر در نیاوردن از یه مسئل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of body experience: تجربه نزدیک به مرگ ، وقتی روح از بد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artsy fartsy: تیپ هنری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not give a fuck: اصلا اهمیت ندادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grapes of wrath: شرایطی که سیاست ناعادلانه ای داره و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the path of least resistance: راحتترین راه را برای انجام کاری انت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the easy way out: با انتخاب ساده ترین و نه شرافتمندان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep one's eyes glued to: یه چیزی رو از نزدیک به مدت طولانی ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

romp home: راحت بردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rear its ugly head: به طور ناخوشایندی سر و کله یکی پیدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rear its ugly head: به طور ناخوشایندی سر و کله یکی پیدا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teensy weensy: ریزه میزه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on your toes: آماده برای هر اتفاقی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hatch a plan: نقشه کشیدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no earthly reason: بدون دلیل موجه ، کاربردی و قابل قبو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hung out to dry: رها کردن کسی که یا در خطره یا نیازم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the face of the earth: در تمام زمین صحنه روزگار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feed to the lion: کسی رو تو شرایط بد و خطرناکی بذاری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lemon curd: یه محصول شیرینی پزی که روی کیک میری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

granita: یخمک میوه ای

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smash something to smithereens: نابود کردن چیزی به طوری که کاملا خو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potbellied stove: اجاق شکم دار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oops a daisy: وقتی بچه ها زمین میخورن گفته میشه ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slap on the back: باریکلا گفتن بزنی پشت یک نفر و تشو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strike your fancy: چیزی که برای کسی بسیار خوشایند و جذ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fire questions at someone: تند تند سوال کردن از کسی برای توبیخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beyond one's ken: خارج از شناخت و درک کسی بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

man of: آدم کاری یا چیزی بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the advent of: مظهر چیزی بودن

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های بهاره راد