مسقوط طلا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

color palette: رنگ بندی - ( پالت یا صفحه رنگ ها )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medical records: برگه یا پرونده سوابق پزشکی بیمار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethnic food: غذاهای مربوط به کشورها و قوم های گو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optometrist: خطاب به دو دوست عزیز Aida و Quiet ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in force: در جریان - پا برجا The regulations ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quarkblock: To prevent a friend ( male or femal ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paint thinner: رقیق کننده رنگ - تینر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

murdery mystery dinner: a party event where attendees work ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hatched: هاشور خورده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unless otherwise: مگر در صورتیکه . . . مگه اینکه . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in proximity to: در مجاورت - در نزدیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in proximity to: در مجاورت - در نزدیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trail map: راه جنگلی ( یا کوهستانی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intercept: جلودار شدن - از حرکت واداشتن They i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under the provision of: تحت عنوان ماده/قانون/حکم طبق ماده ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as late as possible: as late as possible یا as late as p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opted to: انتخاب کردن، ترجیع دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opted to: انتخاب کردن، ترجیع دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aural cues: علامت یا هشدارهای شنیداری مثلا از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gosport tube: لوله ی گاسپورت ( لوله ی انعطاف پذیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imposition: انتظار زیادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bend rules: to not be strict or exact about fol ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impose on somebody: از کسی سواستفاده کردن I was afrai ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abundance of: انبوهی از

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sailplane: هواپیما یا گلایدرهای هواسر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elongate: امتداد یافته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade wind: بادهای مداوم یا تجاری! علت نام گذا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wisp: لایه ی نازک، باریکه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wisp: لایه ی نازک، باریکه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drizzle: همون بارانه منتها با قطره های خیلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mare's tail: نام رایج ابرهای سیروس گرفته شده از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stands of trees: انبوهی از درختان مجموعه یا دسته ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mountain ridge: پشته ی کوه ( قسمت باریک و دراز قله ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anywhere near: close in time, quality, distance, o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

banking game: قمار و بازی های با ورق و ژتون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chaplain: در نظام به معنای رهبر عقیدتی سیاسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chaplain: در نظام به معنای رهبر عقیدتی سیاسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overcast: مربوط به هواشناسی و نام گذاری لایه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aerodrome: فرودگاه های کوچک دور از شهر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

half way through: وسطـِ - نصفه چیزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop a deuce: عامیانه دستشویی کردن ( شماره دو ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one's speed: Suited to one مناسب کسی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toss about: پرت شدن/پرت کردن بالا انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toss about: پرت شدن/پرت کردن بالا انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlap: هم خوانی / وجه مشترک My musical ta ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thermodynamic: گرما پویایی = the area of physics c ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead stick: موتور از کار افتاده مترادف engine ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give in to the urge: تسلیم اشتیاق/هوس شدن ( یعنی نتون ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gross weight: وزن کل ( شامل همه متعلقات اصلی بار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gross weight: وزن کل ( شامل همه متعلقات اصلی بار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

single figures: تک رقمی 1 - 9 دو رقمی میشه double ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double figures: دو رقمی ( 10 - 99 ) تک رقمی میش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at alarming rates: به طور نگران کننده ای ( به نحوی هشد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eggo: نام تجاری یک نوع بیستکویت صبحانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

febrile: در پزشکی: تب دار در استعاره: با حر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frankfurter: اسم تجاری سوسیس معروف امریکایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underlying principle: قوانین اصولی یا اساسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well proven: ثابت شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customs services: خدمات گمرکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immune: ایــــــمــــــن ( در برابر چیزی ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intercept a course: Intercepting a course means to get ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mnemonic: سرواژه های یاد آورنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refract: دچار شکست شدن ( نور - صوت - موج و. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human centered design: Human - centered design is a proble ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

visual illusion: خطای دید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sensory organs: اندام های حسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by the seat of ones pants: بنا به تجربه و قضاوت شخصی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

otolith: سنگیزه های گوش داخلی ( inner ear ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swivel chair: ربطی به چرخ داشتن و نداشتن نداره هر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

balked landing: rejected landing

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redundant: [در مکانیک و موتور] یدکی - اضافه ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take toll on: زهر خودشو ریختن ( روی کسی یا چیزی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nasty gash: زخم قبیح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nasty: قبیح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

round robin flight: It's simply a flight that returns t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guard corps: نیروی سپاه پاسداران

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guard corps: نیروی سپاه پاسداران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

expand your horizons: to increase the range of one's know ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airport of entry: AOE is an airport that provides c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underinflated: چرخ یا تایر کم باد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underinflated: چرخ یا تایر کم باد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wash over: فرا گرفتن - در برگرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

private student loan: وام دانشجویی خصوصی ( شرکت های غیر و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key on sth: کلید کردن روی چیزی پیله کردن یا توج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comfort care: تسکین روحیه آخرین راه چاره بیماران ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how about that: برای مواقعی استفاده میشه که تاکید ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grad job: شغل فارغ التحصیلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postpubescent: تازه به بلوغ رسیده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

semiskilled: نیمه ماهر - نیمه حرفه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bubula: [خودمونی] گوگولی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bubula: [خودمونی] گوگولی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for future reference: محض اطلاع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moon over: ماتم کسی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sludgy: غلیظ thick, dense and heavy

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muffin top: {عامیانه} پهلو و دور شکم که از پیرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what of: what about

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's a drag: ضدحال - حال گیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not long now: زیاد طول نمیکشه تا . . . ( به زودی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

famine: drought : خشکسالی ( بی آبی ) fami ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gusting: تند باد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrace cafeteria: رستوران فضا باز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goal posts: دروازه ی فوتبال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gobble up: لمبوندن ( تند تند و نیمه جویده فرو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seven person pyramid: هرم هفت گانه در نمایش سیرک با راه ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guinness world record: رکوردهای جهانی گینس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off phone: It means end a telephone conversati ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dugout canoe: قایق چوبی سبک و کوچک ساخته شده از ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

push one's way: = force oneself way through از لابه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with seconds to spare: He just got there with ( only ) min ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sighed with relief: آخیش گفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

withholding of removal: امتناع از اخراج یا حذف ( مخصوص پناه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rebound sex: The excitement of meeting and getti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quiet living: ساده زیست زندگی بی دغدغه و آرام و ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scarily: incredibly

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guilty secret: یک "خطای عمدی" که در گذشته انجام شد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make sb's blood run cold: کرک و پر ریختن - برگ ریزان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breaking news: واژه ی Breaking یعنی شکستن یا ایجاد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

counter with: to react to something with an oppos ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at somebody’s expense: به حساب - از جیب یکی خرج کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vindaloo: یک نوع چاشنی بسیار تند هندی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های مسقوط طلا