زهرا نیرومند - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phenomena: phenomena: پدیده ها nature phenome ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

employee: employee: کارمند employ:استخدام کر ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kind: kind: مهربان، نوع، گونه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set off: set off: عازم سفر شدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn into: turn into: تبدیل شدن به

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinct: distinct: واضح ، روشن distinction:و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allegory: allegory: تمثیل

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hitherto: hitherto : تا به حال، تا حالا to hi ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contain: contain: در بر داشتن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resemble: resemble: شبیه بودن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

employment: employment: استخدام employ:استخدام ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specific: specific: ویژه special: ویژه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scholarship: scholarship: بورس تحصیلی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterpart: counterpart: همانند، قرینه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perception: perception: درک، بصیرت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

certain: certain: خاص certain order:نظم خاص

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qualification: qualification:شرایط لازم qualified: ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would you mind: would you mind: ممکنه؟ میشه خواهش ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

age: age: سن you are my age: تو هم سن من ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

function: function: کاربرد، نقش، عملکرد

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

case: case: مورد

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stove: stove: اجاق گاز

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complicated: complicated: پیچیده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappointed: disappointed: نا امید disappointing ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ranging from: ranging from: از . . . گرفته تا . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in which: in which: که در آن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weigh: خانم محمدخانی عزیز بیکار نیستیم که ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take off: take off: پرواز کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade: trade: تجارت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinction: distinction:وجه تمایز distinctive: ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

employer: employer: کارفرما employee: کارمند ...

٦ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expression: expression: حالت چهره

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put on: put on: پوشیدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make up: make up: تشکیل دادن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take an exam: take an exam: امتحان دادن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assignment: assignment: تکلیف درسی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deal with: deal with: برخورد کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

express: express: بیان کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consumption: consume:مصرف کردن consumption: مصرف

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skill: skill: مهارت drafting skill: مهارت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skill: skill: مهارت

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold: hold: برگزار کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mural: mural: دیوار نگاره

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scared: scared: ترسیده scare: ترساندن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

characteristics: characteristics: ویژگی ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upset: upset: منقلب، ناراحت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bland: bland: کسل کننده، یکنواخت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instance: instance: مثال، نمونه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set up: set up: بنا کردن، تاسیس کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sneeze: جناب بی ادب! ما اینجا برای زیاد کرد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: رویکرد are realist in approach: روی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیزیجی: سیزیجی در علم روان شناسی: ترکیب آنی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

organic: organic: طبیعی organic shapes: اشکا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consume: consume:مصرف کردن consumption: مصرف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interesting: interesting: جذاب interested: علاقه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impact: impact: تاثیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degree: degree: مدرک دانشگاهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry out: carry: حمل کردن carry out: انجام دا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indeed: indeed, . . . : در واقع، . . .

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک رنگ شدن: با تو یک رنگ هستم یعنی حرفم با تو ی ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قدم بالای چشم: یعنی قدمت روی چشمم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قدمت سر چشم: نوعی احترام گذاشتن به آمدن طرف مقاب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارام نگرفتن: تا این کار را نکنم لحظه ای آرام نخو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خون دیده: خون از دیده ات ریزان است: کنایه از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روز دیگر: چون روز دیگر شد: یعنی چون فردا شد. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلعت دادن: پادشاه عادل خلعت داد دختر را و عقد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شبان روز: هفت شبانه روز یعنی به مدت هفت شب و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسباب عیش و طرب: اسباب عیش و طرب: وسایل شادی و نشاط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوفناک: چقدر تو خوفناکی! کنایه از اینکه چقد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مثل خرس تیرخورده: زن عجوزه چون خرس تیر خورده به هزار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کام دل گرفتن یا به کام دل رسیدن: بیشتر به معنی بوسیدن است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کام دل گرفتن: کام دل گرفتن یعنی طرف مقابل را بوسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کام دل: آرزو به کام دل رسیدن یعنی به آرزوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیدنی کردن: شب دیدنی کند یعنی دید و بازدید کند، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خلعت دادان: جگر مرغ بیرون آمد و سعید بی تأمل آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اوازت بلنده: آوازه ات بلند است: کنایه از اینکه ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستی از غیب: دستی از غیب رسید و مرا ربود ( چهل ط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد دادن: گفتم: �خوف مدار. یک اسب بکش و باد ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میمنه دان: میمنه دان: تنور تا آن که روزی آتش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکدر کردن: گفت: �عیبی ندارد خاطرت را مکدر نکن. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قرعه زدن: چون وقت خواب قرعه زدند، اول به اسم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طی منزل کردن: طی منزل کرد: یعنی سفر کردن، منازل ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هزیمت کردن: وزیرگفت: �امر کنید چاهی وسط میدان ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گریبان چاک کرد: گریبان چاک زد: اما مسلم شاه که دید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of detached observation: مشاهدات بی طرفانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

considered themselves: خود را . . . . . می دانستند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

particular parts: بخشهای خاص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

darker aspects of life: جنبه های تاریک زندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the novel would be an experiment: رمان تجربه ای بوده که . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where the author: که در آن نویسنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the influenced behavior: بر رفتار تأثیر می گذاشتند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advantage: امتیاز - فایده - مزیت - سود - منفعت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opposite of free will: نقطه مقابل اراده آزاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

characters fate: سرنوشت شخصیت ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

even predetermined: حتی از پیش تعیین/ مقدر شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by impersonal forces: توسط نیروهای غیرشخصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beyond human: فراتر از / وررای انسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beyond human control: خارج از کنترل انسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outward appearancces: ظواهر بیرونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broad sense: معنای گسترده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artistic currents: جریان های هنری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for examole: برای مثال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ancient hellenistic greek sculptures: پیکره های هلنی یونان باستان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greek sculptures: مجسمه / پیکره های یونانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accurately portraying: با دقت به تصویر کشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decrepit old women: پیرزنان فرتوت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of such 17th century: از قرن هفدهم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

painters as: نقاشان مانند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dutch genre: سبک هلندی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dutch genre painters: نقاشان سبک هلندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diego velazquez: دیگو ولاسکوئز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

francisco de zurbaran: فرانسیسکو د زوربانیان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: رویکرد are realist in approach: روی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

novelists: novelists: رمان نویسان 18th - cent ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

danil defe: دنیل دوفو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

henre fielding: هنری فیلدینگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tobias smollett: توماس اسمولت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may also: نیز/ همچنین می توان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consciously adopted: پذیرش آگاهانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aesthetic program: برنامه ی زیباشناسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

until the mid 19th century: تا اواسط قرن 19 میلادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the proponents: طرفداران، حامیان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the lives: زندگی ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the middle: متوسط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lower classes: طبقات پایین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of the unexceptional: ساده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the ordinary: عادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to reproducing: بازتولید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to hitherto ignored: تا بحال نادیده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of contemporary life: از زندگی معصر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contemporary life and society: زندگی و جامعه ی معاصر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental attitudes: نگرش های ذهنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

material conditions: شرایط مادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

was stimulated: به راه افتاد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intellectual developments: تحولات فکری by several intellectual ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the first half: در نیمه ی اول in the first half of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of the 19th century: قرن نوزدهم in the first half of the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

19th: 19th: نوزدهم in the first half of t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the anti romantic: the anti - Romantic: ضد رمانتیک amo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as an: as an: به عنوان یک as an artistic s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artistic subject: artistic subject: موضوع هنری as an ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

auguste comte's: Auguste Comte's: آگوست کامیت Augus ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

positivist philosophy: Positivist Philosophy: فلسفه ی اثبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the scientific: the scientific:علمی the scientific ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of photography: of photography : از/ برای عکاسی the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in accurately: in accurately: دقیق in accurately r ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contemporary society: contemporary society: جامعه ی معاصر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artistic style: سبک هنری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the artist seeks: the artist seeks: هنرمند به دنبال. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to depict: به تصویر کشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

objective reality: objective reality: واقعیت عینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subjective emotions: the subjective emotions: احساسات ذه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the subjective responses: the subjective responses: واکنش های ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that objects: objects: موضوعات that objects: که م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

within a person: within a person: درون فرد ( انسان ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this aim: this aim: این هدف را

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broader sense: broader sense: به بیان وسیع تر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

main currents: main currents: جریان های اصلی the m ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

qualities subjective: qualities subjective: کیفیات ذهنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

modern artists: modern artists: هنرمندان مدرن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

art movements: art movements: جنبش های هنری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permanent tendency: permanent tendency: گرایش دائمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

european middle ages: European Middle Ages: قرون وسطی ارو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiritual crisis: spiritual crisis: بحران های معنوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

converse of the rationalist: converse of the rationalist: گرایشا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

converse of the classicizing tendencies: converse of the classicizing tenden ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distinct style: distinct style: سبک مشخص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

german artists: German artists: هنرمندان آلمانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who became: who became: که بودند who became act ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the years: the years: سالهای in the years: در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

world war 1: world war 1: جنگ جهانی اول

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

world war i: World War I: جنگ جهانی اول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonrepresentational art: nonrepresentational art: هنر غیربیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in which: in which: که در آن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

visible world: visible world: دنیای مشهود from th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of this period: of this period: این دوره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

began to accept: began to accept: پذیرفتند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

began to: began to : شروع به. . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the new freedom: the new freedom : آزادی جدید of thi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the new: the new: جدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the new responsibilities: the new responsibilities: مسئولیت ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the new responsibilities implied: the new responsibilities: مسئولیت ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the coalescence: in the coalescence : در انطباق in t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of these attitudes: of these attitudes: با این نگر ش ها ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plays no part: plays: بازی کردن part: نقش no part ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all art: all art: همه هنرها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

largely of: largely of: بطور عمده all art consi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abstract elements: abstract elements: المان ها/ عناصر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the world of nature: the world of nature: دنیای واقعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of human civilization: of human civilization: تمدن انسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maurice denis's: Maurice Denis's: موریس دنیس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

certain order: certain order:نظم خاص

١ سال پیش

مدال‌های زهرا نیرومند