پیشنهاد
٠

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند - گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند ( حافظ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

�سر شدن� معنی دیگری نیز دارد که ندیدم در فرهنگ های دیگر این درگاه ذکر شده باشد. بویژه در زبان عامه چون گفته می شود �سر شدن� منظور از آن �یادداشتن�، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاب کشیدن: در رنج بودن، سختی کشیدن، خشم و قهر ( کسی را ) تحمل کردن از همچو تو دلداری دل بر نکنم، آری - گر تاب کشم باری زان زلف بتاب اولی ( حافظ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم - بر ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم ( حافظ ) گشایش ، گره گشایی ، چاره جویی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک دو دم: معنای تحت الفظی آن �یکی دو لحظه� یا �یکی دو نفس� است امّا در حقیقت این معنای اصطلاحی دارد و منظور از آن �زمان مختصر� ، �زمان یا مهلت بسیار ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صوف برکش ز سر و باده صوفی درکش - سیم درباز و به زر سیمبری در برگیر ( حافظ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظر می رسد �روی نمودن� معانی دیگری نیز دارد که چندان مورد توجه قرار نگرفته است: 1 - �فلانی به دین اسلام روی آورد� در اینجا روی نمودن به معنی �پذ ...

پیشنهاد
٠

سر به راه آوردن: پذیرفتن امری و متابعت از آن تسلیم شدن و فرمان پذیرفتن مطیع شدن سر نهادن، گردن نهادن من که شب ها ره تقوا زده ام با دف و چنگ - این ز ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه زدن: فرهنگ های لغت �راه زدن� را � دزدی و راهزنی� معنی کرده و لذا به برخی از معانی رایج �راه زدن� که به بویژه در شعر و متون ادبی مشاهده می شود تو ...

پیشنهاد
٠

دل به جان آمدن: به غم و اندوه بسیار گرفتار آمدن دچار غم و اندوه جانگذاز و طاقت فرسا و جان فرسا گردیدن از شدّت اندوه به حال مرگ ( جان دادن ) افتادن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به مردمی: با مردم داری با انسانیت از روی بزرگواری و حُسن خلق تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت - به مردمی نه به فرمان، چنان بران که تو دانی ( حافظ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرف برچیدن: کوچیدن، رفتن ، رحلت گزیدن، دست چیدن، دست برداشتن، ترک کردن، دست بردار شدن، رها کردن اگرچه حالیا دیری ست کان بی کاروان کولی ازین دشت غبا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمخور شدن: رفیق شدن مصاحب و معاشر کسی شدن انیس و همدم و دمساز شدن مجازا: پذیرفتن مشرب و مسلک فکری و عملی شخص یا گروهی بواسطه همراهی و مصاحبت و رفاق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرو ستاندن: عمل گرفتن یا پذیرفتن �گرو� یعنی �رهن� و �ضمانت� به منظور قبول دادن قرض یا وام یا نسیه و مانند آن به دیگری. گرو ستاننده ( مرتهن� از طریق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آینه گردانی: عمل � آینه دار� یا �آینه گردان� به توضیحات �آینه گردان� مراجعه شود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آینه گردان: [با سکون حرف ه] �آینه گردان� به سکون �ه� غلام یا خدمتکاری بوده که در گذشته ها آینه را بر دست خود در برابر شاه یا ملکه یا دیگر اشراف و د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ لعل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیض: در الهیات مسیحی و ادبیاتی که برای بیان عقاید و باورهایشان به کار می برند موضوع �فیض الهی� را در برابر با مفهوم سزا و جزایِ حاصل از تلاش و کوششی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصد جان کردن: در خطر انداختن زندگی قصد جان است طمع در لب جانان کردن - تو مرا بین که درین کار به جان می کوشم ( حافظ )

پیشنهاد
٠

حلقه در گوش نهادن / کردن: به تسلیم و انقیاد در آوردن، مطیع و فرمانبر ساختن، برده و بنده یا عبید گردانیدن من کی آزاد شوم از غم دل، چون هر دم - هندوی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورود گفتن: یا: ورود خواندن در تعریف �ورود� اغلب فرهنگ ها به مضمون و محتوای �ورود� توجه داشته اند و لذا گفته اند ورد، خواندن پاره هایی از قرآن و ادع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورود خواندن: مراجعه شود به �ورود گفتن�

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل بد کردن: افکار و اندیشه های غم آلوده، پریشان و نگرانی در ذهن و ضمیر آوردن با بدگمانی نسبت به امور و وقایع پیش نیامده خود را مشوش و نگران ساختن انت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مماناد به معنی �نماند� است که در ریخت و شکل �دعایی� بیان شده است گویا که چنین گفته باشد: الهی که نماند! - ای کاش نماند! پس از مرگ جوانان گل مماناد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح این واژه �ملاحظه� با �ظ� است؛ لحاظ، ملاحظه، ملحوظ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بآذین: دارای آذین، دارای زینت و زیور، آراسته و آرایش شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تندگرد: گردنده ای که تند و با شتاب می چرخد تیز گردان، تند چرخان چرخنده ی تند و سریع این واژه در صفحه دوم از �مؤخره� کتاب �از این اوستا� اثر �مهدی ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه نداشتن: 1. برای رسیدن به جایی راه عبور ی وجود نداشته باشد؛ نبودن راه عبور، فقدان گذرگاه و مسیر 2. برای انجام کاری شیوه و روش قابل انجام وجود ند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

�به هیچ روی� یا �به هیچ رو� برابر است برای �به هیچ وجه� یا �به هیچ نحو� یا �به هیچ طریق� که در عبارات اخیر �وجه� ، �نحوه� و �طریق� واژگانی تازی می با ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هزار نقد به بازار کاینات آرند - یکی به سکّه صاحب عیار ما نرسد ( حافظ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین می تواند مجازاً به معنای �فراموشی � و �سهو در یاد و خاطره� نیز باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکجهت: موافق، متفق، همدل و هم سو، همساز و هماهنگ، هم فکر و هم عقیده، هم مشرب به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز - به یار یکجهت حقگزار ما نرسد ( حافظ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوبی و زیبایی خود را به دیگران نمودن و با آن بر سر دیگران فخر و مباهات ورزیدن اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند - کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاگو: بیان کننده مصائب و بلیه ذاکر مرارت ها و مشقت ها بیان کننده و بازگو کننده رنج ها و محنت ها و حوادث ناگوار نوحه سرا، نوحه خوان نیازمند بلاگو ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قال و قیل: یا برعکس: قیل و قال سخن ها، آراء، قضاوت ها و نظرات پراکنده، ناهمخوان و فراوانی که گویندگان و صاحب نظران و نمایندگان فرقه ها و گروه ها و دس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویژگی شخصی که به پیمان و رابطه خود خیانت نمی ورزد و آن را نمی گسلد و عهد آن را به جا می آورد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندوه کشیدن: متحمل غم و اندوه شدن، برای مدت نسبتاً طولانی و پایدار درگیر و دچار غم و اندوه و ناراحتی بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اضطراب کشیدن: متحمل نگرانی و تشویش شدن، برای مدتی نسبتاً طولانی دچار بی قراری و نگرانی بودن

پیشنهاد
٠

خون به جگر شدن: رنج و اندوه بسیار دیدن، رنج بسیار بُردن، بار رنج و اندوه فراوان کشیدن ( از دست عزیزان ) ، متحمل تشویش یا اضطراب و نگرانی بسیار شدن ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاگو نیازمند بلاگو رُخ از غُبار مشوی - که کیمیای مُراد است خاک کوی نیاز ( حافظ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرپیچی کردن، نا فرمانی کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حقّا کزین غمان برسد مژده امان - گر سالکی به عهد امانت وفا کند ( حافظ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوّت بازوی پرهیز به خوبان مفروش - که در این خیل حصاری به سواری گیرند ( حافظ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم گرفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکلیف کاری یا موضوعی را مشخص کردن - تکلیف کاری یا امری مشخص شدن در خصوص موضوعی تصمیم نهایی را گرفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهره ساز: آنکه طراح، ترسیم کننده، سازننده یا پردازنده چهره و رُخسار می باشد و این معنا بر مجسمه ساز، نقاش و مانند آن اطلاق دارد: تصویرگر، چهره نگار، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگدان: ظرف ویژه نگهداری رنگ جای رنگ توضیح: پسوند �دان� در اینجا همچون �شمع دان�، �آتش دان�، �یخدان�، �سرمه دان�، �نمکدان� و مانند آن معنای محل، جا ی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دست بُردن: مجازاً: بیهوش کردن - مست کردن - بی اختیار کردن - از خود بی خود کردن - عاشق و شیفته کردن دوش بیماری چشم تو بِبُرد از دستم - لیکن از لطف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مستغنی بودن: بی نیاز بودن گوهر پاک تو از مدخت ما مستغنی ست - فکر مشاطه چه با حسن خدا داد کند ( حافظ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ره کردن: راه کردن عزم کردن - قصد کردن کوچ کردن به - رفتن ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز - خرّم آن روز که حافظ ره بغداد کند ( حافظ )