پیشنهادهای مهدی افتخار (١٢)
٣٩
١ سال پیش
١
مشاجره
١ سال پیش
٤
حکمفرما بودن ( در شرایط یا زمانه خاصی )
١ سال پیش
١
برای خودت بهتره که این کار رو بکنی ( معمولاً برای ترساندن کسی استفاده می شود )
٢ سال پیش
٢
معنی دار She smiled knowingly at us او لبخند معنی داری به ما زد
٢ سال پیش
٣
اَلَم شنگه
٢ سال پیش
١١
الف ) برای صحبت در مورد ترتیبات آینده استفاده می شود Audrey and Jimmy are to be married in June Two men are to appear in court on charges of armed ...
٢ سال پیش
٢
پوشش دادن، در بر گرفتن، پرداختن
٢ سال پیش
٣
• شخص یا آدم معمولی • قهوه
٣ سال پیش
١١
رئیس دفتر رئیس جمهور ایالات متحده، منشی خصوصی رئیس جمهور
٣ سال پیش
٢
جمع شدن در یک نقطه
٣ سال پیش
٤
چند شغله ( moonlighter )
٣ سال پیش
١٦
1 - ( ناگهانی و بطور اتفاقی ) به موردی یا شخصی یا وضعیتی بر خوردن یا روبرو شدن یا مواجه شدن • I came across an old diary in her desk با دفتر خاطرات ...