سید احمد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

textile: منسوجات پوشاک

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notable: قابل توجه چشمگیر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in sync: هماهنگ

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inevitably: به طور حتم ، حتما به طور قطع، قطعا

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interestingly: به طرز شگفت انگیزی به طرز جالبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

graft: پیوند دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

articulation: تلفظ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carve: حکاکی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ochre: خاک سرخ و یا زرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seep: تراوش کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stimulation: تحریک برانگیختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

havoc: خرابی ویرانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in sync: هماهنگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enthusiasm: اشتیاق رغبت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aggravation: آزار و اذیت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notable: قابل توجه چشمگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

computerize: مکانیزه کردن ( در مقابل استفاده از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imaging: تصویربرداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dialect: گویش دوستان دقت کنند لهجه با گویش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

midway: در وسط ( راه یا زمان یا . . . ) در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

midway: در وسط ( راه یا زمان یا . . . ) در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

motto: شعار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recollect: به یاد آوردن به خاطر آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recollect: به یاد آوردن به خاطر آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revolutionize: دگرگون کردن تغییرات اساسی ایجادکردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crumble: to begin to fail or get weaker or t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

receiver: گیرنده دریافت کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

publicize: مورد توجه قرار گرفتن توجه همه را جل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

partnership: مشارکت همکاری شراکت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

singularity: یکتایی منحصر به فردی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ski pole: باتوم اسکی ( چوب دستی که برای برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

textile: منسوجات پوشاک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thrift store: a shop that sells clothes and other ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candidacy: کاندیداتوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candidacy: کاندیداتوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insulation: عایق کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mould: به عنوان اسم معنی کپک هم می دهد mou ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consult: برگرفته شده از Oxford consult somet ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chop: ریز ریز کردن خرد کردن ( در آشپزی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

naturalist: طبیعت شناس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

receptive: پذیرا مشتاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petition: طومار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specialism: تخصص ( در حوزه یا رشته خاصی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinction: اختلاف تفاوت تمایز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pointer: a piece of advice •Here are some po ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های سید احمد