دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣,٤٥٨
رتبه در دیکشنری
١,١١١
لایک
٣٤٧
دیسلایک
٦
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
٧
Relate to ارتباط یک طرفه با چیزی یا کسی داشتن Relate with ارتباط دو طرفه با چیزی با کسی داشتن
٣ سال پیش
٢٧
Noun ۱. کرک - پرز The chicks were just balls of yellow fluff. ۲. نخ - تار ( فرش٫ لباس٫ . . . ) He was picking bits of fluff off his trousers. ۳. کا ...
٣ سال پیش
٣٦
یک حیوان٫ عروسک ( به شکل حیوان ) , و یا انسانی که لباس عروسکی با شکل حیوان به تن داره. که معرف یک تیم و یا یک سازمان هست، و باور دارن که براشون شانس ...
٣ سال پیش
٤٨
1. نام نویسی کردن ( برای شرکت در سربازی، جنگ، و نیروهای سه گانه ) At the outbreak of war, he was enlisted in the army 2. روی ( کمک یا خدمت ) کسی حس ...
٣ سال پیش
٣٠
توجیه کردن، موجه کردن، کم کردن از شدت چیزی "even the fact that you once helped to save my life could not extenuate your offence" حتی این حقیقت که یک ...
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.