پیشنهاد‌های reza-amiri (٢٧)

دوستان گرامی توجه کنید کلمه پیشنهادی بایستی پارسی یا مرتبط با زبانهای ایرانی باشد مثلا موتر یا همان موتور، ماشین، اتول و مانند آنها همه از زبانهای بی ...

درود آقای بالاکوهی بامثال قشنگشون از، کتاب کلیدر استادمحمود دولت آبادی، حق مطلبو ادا کردن. کَلَف بروزن کلَم، دهان و دندان خصوصاً حیوان درنده راگویند ...

مگر کلمه اصیل �دبیره� چه اشکالی داره که دنبال مترادفی برایش باشیم؟ مهم اصالت کلمه است که درپارسی باستان، نزدیک بهمین معنای font استفاده میشده، البته ...

جیم شدن یا فلنگو بستن Show a clean of heels heels Skedaddle Stamped Scram escape Flee Obscond Elope اینها تعدادی ازکلماتی است که معنای دررفتن، فلنگ ...

تخیلی _دور ازذهن

( اصطلاح ) توهم زدن، وقتی کسی چیزایی میگه که غیرقابل باوره میگن: . He sees pink elephant توهم زده_خیالاتی شده

ضمیرفاعلی، به ضمیری که بتواند بجای فاعل بکار رود ضمیرفاعلی یاsubjective pronoun گویند، . مثلا : درجمله زیر: جان و پل به خانه رفتند. . John and Paul ...

ضمیر مفعولی، ضمیری که بتواند بجای مفعول بکار رود، مثلا : I saw the cat. که دراین جمله the catمفعول میباشد ومیتوان آنرا برداشت وبجایش ضمیرمفعولی بکار ...

آخه اگراصطلاحی رو مدتی باب کردن وبه یک گروه گفتن که نمیشه اونو وارد فرهنگ لغت و دیکشنری که به حوزه زبان مربوطه، کرد. واقعا چهارتا نوجوون که اطلاعات ن ...

بیکار، بلاتکلیف، اضافه، بی مسئولیت در مورد ماشین آلات و دستگاههاهم حالت idle mode به وضعیتی اطلاق میشود که دستگاه درحالت بی بار _هرز گرد و درجا کارکن ...

تقریبا میشه مرغ طوفان ترجمه کرد درافسانه های بومیان آمریکای شمالی به پرنده بزرگ افسانه ای گفته شده که معتقدبودند رعدوبرق وطوفانها را ایجاد میکند

متشکل از دوجزء نیکی تا=تا پسوند مانند سازی ونیکی هم معلومه، بمعنی خوبی، خیر، ضد بدی. . . درکل میشه مثال خوبی وحسن معنیش کرد ازاسامی دخترانه هست مشابه ...

آتاشه ( لفظ فرانسه ) وابسته نظامی، دیپلمات یا وابسته رسمی سفارتخانه

آرشیو ( لفظ فرانسه ) _ بایگانی؛ مجموعه ای از فایلها و اطلاعات و داده ها که طبق نظمی خاص وهدفمند درمحل مخصوص ومشخص نگهداری میشوند

صفت_متعلق به منطقه frieslandدرشمال هلند، معمولا به نژاد اسب یا گاو آن منطقه که بسیارمشهوراست اطلاق میشود

این کلمه هم اسم وهم فعل است. اسم_کره ( بچه اسب یا الاغ ) فعل_کره زاییدن

کون، لمبر، سرین، باسن، نشیمنگاه، قسمت گرد وبیرون زده میانی بدن که آدم روی إن مینشیند

کون، لمبر، کپل، سرین، باسن، نشیمنگاه، قسمت گرد وبیرون زده میانی بدن که آدم روی آن مینشیند

باسلام، کاش دراین برنامه فوق العاده ترتیبی اتخاذ کنید تامثل کتابهای دیکشنری، وقتی کلمه ای معنا میشود، اولا ازلحاظ گرامی، بلافاصله درجلو کلمه، نوع گرا ...

Up bringing =تحت تعلیم قرار دادن، آموزش دادن ( با، تربیت کردن =upbringing که معنای کلی تری دارد متفاوت است )

یک دوره یابرهه زمانی که با اتفاق یاویژگی خاصی متمایزشده، مثل عصر تکنولوژی یا دورانی که ازیک اتفاق خاص محاسبه میشود، مثلا تاریخ میلادی که میلاد عیسی م ...

مقطعی خاص اززمان مثل: ، دوران، عصر، عهد، تاریخ ( مثل تاریخ یک روز_یا تاریخ بمعنی قسمتی ازگذشته ) آغاز یامبداء تاریخ

Bionic متشکل از دو جزء Bio بمعنی زیستی_ وابسته به زیست _دارای عملکرد حیاتی و جزءnic که از الکترونیک گرفته شده وبه اندام های مصنوعی که با فرمان های ال ...

تحریک کردن کسی، دعواانداختن، عصبانی کردن

( ویروسی شدن، انتشار ویروس درمحیط ) مجازا بمعنای شایع وپخش شدن یک موضوع بخصوص درفضای مجازی، دست بدست گشتن ودیده شدن درفضای مجازی

کشتی فله بر

جالب توجه، غیرقابل باور