مسعود خواجه وندی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garden: فضای سبز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lie flat: تخت خوابیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuck: بلاتکلیفی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come at the expense of: به قیمت چیزی تمام شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come at the expense of: به قیمت چیزی تمام شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense of mission: احساس مسئولیت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in spotlight: زیر ذره بین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insanely: فوق العاده , به شدت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insanely: فوق العاده , به شدت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integration: استقرار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digestive tract: دستگاه گوارش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

digestive tract: دستگاه گوارش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in its own right: در نوع خود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classic example: مثال ساده و معروف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

term: term s. th : اصطلاحا چیزی نامیدن مث ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cognitive: تشخیصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

celebratory: مجلسی ( مناسب یا مربوط به مجالس شاد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drown out: مانع دیدن شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light swamped: پر از نور

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

weather calamities: حوادث طبیعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

but which: اما با این وجود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pivot: تغییر مسیر دادن , به سمتی سوق دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

campaign pledge: وعده انتخاباتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensational: جنجالی , پر التهاب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no data: ناشناخته

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

halfway around: آن طرفِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semblance: وجودفقط اسم ظاهری بدون داشتن اثر و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

word got out that: خبر . . . پخش شد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

village chief: کدخدا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mass gathering: تجمع پرتعداد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

qualifying round: دور یک هشتم پایانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

two time: دارای دو نیمه ( ورزش )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trove: انبوه, مقدار یا حجم زیاد از چیزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prove futile: بی حاصل بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay phone: تلفن عمومی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amsterdam: شهری به این نام در ایالت نیویورک آم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elbow pad: آرنج بند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

first lord of the admiralty: نماینده دولت در نیروی دریایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loss of life and treasure: تلفات جانی و مالی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

allied powers: نیروهای متفقین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenaciously: به شدت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day 1: روز اول

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overnighter: مسافری که شب جایی می ماند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carve: جدا کردن ، تفکیک کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vault: ( به قدرت ) رسیدن یا رساندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make into: تبدیل کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulging with: پر از

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mount stand: موضع گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devastating: مرگبار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bundled: ( متهم ) کت بسته , دستبند زده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tighten s th's grip: عرصه را تنگ کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

watercraft: آب پیما , وسایلی مانند قایق و کشتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watercraft: آب پیما , وسایلی مانند قایق و کشتی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distantly related: دور از دسترس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trough: چاله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conviction: جدیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emotionally charged: پر احساس , بسیار حساس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotionally charged: پر احساس , بسیار حساس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferment: جریان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emissions spewing: آلاینده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

objectives: اهداف میان مدت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flurry: سیل, هجمه

١٠ ماه پیش

مدال‌های مسعود خواجه وندی