دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١,٩٦٦
رتبه در دیکشنری
١,٩٣٠
لایک
٢٠٨
دیسلایک
٥٧
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
٥
شکست خوردن متضاد breakthrough ( موفق شدن )
٣ سال پیش
٣
موفق شدن
٤ سال پیش
-١٥
خلاقیت
٤ سال پیش
٣
پرکار
٤ سال پیش
١٦
Grind through سخت کار کردن مثال : I want to grind through this friday.
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.