نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
despicable: deserving hatred and contempt.
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fly the coop: جیم شدن، به چاک زدن، غیب شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay someone's ship bare: دست کسی را رو کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel hesitant: احساس تردید کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have got someone's back: هوای کسی را داشتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
daunting experience: تجربه دلهره آور
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
contrary: the merger is not contrary to the p ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
partake in: شرکت کردن در ( مهمانی و . . . )
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand by someone: هوای کسی را داشتن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's just a phase: اینم میگذره گذراست همیشگی نیست
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep posted: to make sure that someone always kn ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one or so: یکی دو تا
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's unlike you to: از تو بعیده که
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring up a subject: موضوعی را مطرح کردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel like a drink: دلم یه نوشیدنی میخواد
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i'm getting the hang of it: قلقش داره دستم میاد
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's about a five minute walk: پیاده ۵ دقیقه راهه
٩ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ صحیح

-
بپرس
-
به خاطر حرف اضافه for، گزینه blame ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

انتخاب عکس پروفایل

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crave: آرزو به دل بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soul mate: someone, usually your romantic or s ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pit against: definition : to cause one person, g ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
devastated: She adored her elder brother, and s ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tush: دندان نیش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tush: دندان نیش
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cynical: گنده دماغ، بد دماغ
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wiseacre: she's a loudmouthed wiseacre who th ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
moo: the cows mooed from the barn گاو ها ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
moo: the cows mooed from the barn گاو ها ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
espionage: the practice of spying or of using ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
self evident: The answer seems almost self - evid ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
despicable: deserving hatred and contempt.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
say grace: To recite a prayer of invocation or ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
say grace: To recite a prayer of invocation or ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
salute: قدر دان بودن، تحسن کردن، احترام گذا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gamesmanship: They blur the line between gamesman ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gamesmanship: They blur the line between gamesman ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
contrary: the merger is not contrary to the p ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
incarceration: the state of being confined in pris ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
incarceration: the state of being confined in pris ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pursuant to: Owners claimed demurrage pursuant t ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
indulge: رو دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disorienting: Light pollution can even have a dis ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hold accountable: to consider someone responsible for ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
target: سوژه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lash out: پرخاشگری کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spazzy: out of one's mind. See also spaz خل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spazzy: out of one's mind. See also spaz خل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a tad: کمی، یک کم Those French fries were ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a tad: کمی، یک کم Those French fries were ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
notch: he tightened his belt an extra notc ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rat out: to divulge the bad thing someone ha ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
period: زنگ ( در مدرسه، مثلا زنگ چهارم تاری ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dismayed: feeling unhappy and disappointed ex ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
weigh in: وزن کشی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over your head: to be involved in a difficult situa ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over someone's head: to be involved in a difficult situa ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a gander: definition : to have a quick look m ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a gander: definition : to have a quick look m ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pass the baton: to pass job and responsibility on t ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rotten apple: someone who creates problems or cau ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
frame: frame someone to make a person see ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fly the coop: جیم شدن، به چاک زدن، غیب شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
self loathing: very strong feelings of dislike for ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bail: to stop doing something or leave a ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a wriggle on: ( informal ) hurry up.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get a wriggle on: ( informal ) hurry up.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let go of: to stop holding something or someon ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mob: The mob is also an organization of ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no harm no foul: used for saying that no damage has ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
school supplies: وسایل مدرسه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull up the blanket: پتو را روی خود کشیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pay in installments: قسطی پرداخت کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have other commitments: کار داشتن، درگیر بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hang the clothes to dry: پهن کردن لباس ( برای خشک شدن )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on one condition: به یه شرط
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
roll up the window: یالا دادن شیشه خودرو
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
are you on drugs: چیزی زدی؟
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put yourself in my shoes: خودتو بذار جای من
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's in your interest to: به نفعته که. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it looks good on you: بهت میاد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
break a habit: ترک یک عادت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach an impasse: به بن بست رسیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i would rather die than: ترجیح میدم بمیرم تا این که . . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail tech: ناخن کار
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mind if i tag along: میشه همراهت بیام؟
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brew tea: چای دم کردم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spot something a mile off: چیزی را از دور تشخیص دادن چیزی را ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's below freezing: دمای هوا زیر صفره
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fat chance of that: صد سال سیاه عمرا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come from a broken home: بچه طلاق بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
before it's late: تا دیر نشده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my patience is wearing thin: صبرم داره تموم میشه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for eternity: تا ابد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a craving for: هوس کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as is the mother so is the daughter: مادر رو ببین دختر رو بگیر
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
insinuation: من از این نیش و کنایه که فقط به پول ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chunk: سهم عمده ای از منافع به خیریه اختصا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spruce: آنها یک شرکت تبلیغاتی را به کار گما ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crave: برای مدت زیادی خانه نرفته بود و آرز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
righteousness: خیرخواهی، درستکاری معنوی و نزاکت سه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
captive: اسرا به زنجیر کشیده شده بودند
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
block out: مرا به دنیاهای دیگر برد تا کمک کند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flier: مجبوری برای هر چیزی تراکت چاپ کنی؟
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
raunchy: صحنه ی نمایش آنها برای تلویزیون زیا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
uvula: اگر این زبان است، پس آن یکی باید زب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
back out: همه چیز ترتیب داده شده، برای کنار ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
groomsman: دوستم آلن از من دعوت کرد تا نقش ساق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
groomsman: برای هر ساقدوش عروس نیاز به یک ساقد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blessed: برایتان کریسمسی مبارک و سال جدیدی پ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
overreact: و او تمایل داشت هر مشکلی را بزرگ جل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
headhunter: متاسفانه، متصدی کاریابی فراموش کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
acknowledge: استاد در نهایت مجبور شد بپذیرد که س ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prude: آلوین سختگیر و حتی کمی بچه مثیت بود
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smarmy: رفتار پیشخدمت ها همیشه چاپلویانه اس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cubicle: مدیران حساب در اتاقک ها کار می کنند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
obituary: من نمی دانستم که یکی از همسایگان ما ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pass out: همزمان می خواستم بال بیاورم، از حال ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
loner: او یک تناقض بود، گوشه گیری که دوست ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
snap: وقتی که در مسیر قدم می زدیم، شاخه ه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
silverware: قاشق و چنگال را روی یک دستمال سفره ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tollbooth: یک باجه ی عوارضی تو مسیرمان است، پو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
umbilical cord: قابله بند ناف نوزاد را برید و گره ز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
discreetly: من تلفن را برداشتم و او ملاحظه کارا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
omen: او حضور شما را به نشانه ای از اقبال ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clearance: به خلبان اجازه ی فرود داده شد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
siren: آژیر پر سر وصدای آمبولانس اهالی خان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
combatant: نبرد سهمگین بود و بسیاری از رزمنده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
incur: تمام هزینه هایی که شما متحمل می شوی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stay put: پلیس به او دستور داد که بایستد و دس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
second: از نامزدی او برای ریاست حمایت کرد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
low key: سعی میکنیم صدایش را در نیاوریم.
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش