فاطیما ابراهیمی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blowing: فوت کردن playing the flute by blowi ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shiny: ( Adjective ) Bright درخشان کانون ...

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leash: ( Nown ) a long chain or piece of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magnify: ( Verb ) make something look bigge ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bass: ( Nown ) The largest of the violin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lift: ( Verb ) Hold up ; Move up بالا بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concert: ( Nown ) a performance of musi کنس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tuba: ( nown ) large brass musical inst ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cymbals: ( nown ) large brass musical inst ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cymbals: ( Nown ) A pair of round metal pla ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drum: ( Nown ) A hollow musical instrume ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

xylophone: ( nown ) a row of wooden or metal ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

harp: ( nown ) large musical instrument ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cello: ( nown ) a musical instrument like ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recorder: ( nown ) A musical instrument like ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

performance: ( nown ) Singing, acting, or danci ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elementary: ( adjective ) elementary means at ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conductor: ( nown ) A canductor is a person w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

club: ( nown ) A place of information th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

castle: ( nown ) A large building with hig ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut out: ( Verb ) Cut a piece of paper or c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss: Verb when you miss someone you feel ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move away: Verb Move away means stop living in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recess: Nown Recess is free time during th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funny: Adjective Things make you smile or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sandbox: Nown A hole or box in the garden w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soon: Adverb Soon means early or quickly ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sightseeing: Nown Sightseeing means visiting int ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hiking: Nown hiking is a long walk in the m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enormous: Adjective means very large or grea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

captain: Nown A person who controls a ship ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

female: Adjective of girls or women مونث ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pilot: Nown . A person who flies an aircra ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

airline: Nown a company that proides flight ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abroad: Adverb In or to another country خار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take off: Varb leave the ground and start fly ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

land: Verb come down from the air نشستن ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

technician: تکنسین اتاق عمل . کارش چیه؟کارش این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

milky way: راه شیری milky way galexy:کهکشان را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

un momento: یه اهنگ از وانتونز ( کوروشو رها ) � ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a set af similar things: range

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های فاطیما ابراهیمی