پیشنهادهای م.م.ه (٦١)
نصیب، بهره، قدرالسهم، گاهی به بخشی از یک ملک معنی می شود، در علم حقوق به معنی سهم است
توشیح یک مرقومه، پانوشت مختصر یک نامه، گاهی با پاراف اشتباه گرفته می شود،
جمع کردن تعدادی شاخه و ترکه یا تعدادی تازیانه و گرفتن آن با دست طوری که شمارش شده باشد یعنی تعداد مجموع تازیانه ها معلوم باشد. وقتی حضرت ایوب سوگند ...
تُرهات، مهمل، چرند، مزخرف، هزل
لاطائلات، اراجیف، سخنان بی ارزش و بی پایه، دروغها
سلاح استراتژیک سپاه زندیه. توپ کوچک قابل حملی که بر پشت شتر بسته میشد و مانند تفنگ سرپُر با باروت و یک گوی آهنی به اندازه گردو مسلح میشد چون روی شتر ...
به معنی کوچک، عموما به پسربچه کوچکی که جست وخیز زیاد می کند ولی از انجام کار ناتوان است، جغل بچه گاهی دیگران به بزرگترهایی که در عین ناتوانی ( دست وپ ...
صَفقِه، صدایی که از دست دادن یا دست بردست دیگری زدن ایجاد می شود که معمولا به دست دادن معنی می شود. در علم حقوق به دست دادن در آخر معامله توسط متعام ...
تَبَعُّض، جدا جدا کردن از یکدیگرِ بندها و سطرهای یک موافقتنامه یا قرارداد یا کتاب، معمولا به ویرایش و کم و زیاد کردن و جابجا کردن کلمات یا اضافه کردن ...
معانی تشریحی واژگان و اصطلاحات خاص، کتاب فرهنگ لغات شامل معانی کلمات بصورت عام و پراکنده است ولی کتاب ترمینولوژی مشتمل بر معانی تشریحی واژگان یک رشته ...
توجه شود؛ علاف و آلاف از لحاظ املا هردو درست هستند با معانی متفاوت لیکن یک مفهوم؛ معطل کردن، درانتظار نگهداشتن به مدت طولانی؛ عبارت متداول" ما را علا ...