طبیبی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strick blow: to do something to fight for or aga ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rake out: To clean, clear, or scrape somethin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn a hair: without turning a hair حتی سر سوزنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ploddingly: ploddingly : To trudge along or ove ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get squared: Getting squared away" is a very com ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run rings round: If someone runs rings round you, th ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toasting fork: a long - handled fork used to toast ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congealed: 1_having become semi - solid, espec ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flieth: حال ساده ی سوم شخص مفرد فعل fly

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the hang of it: سر در آوردن , زیر و بم چیزی را شناخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comb: honey in the comb عسل در کندو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dinning: ( gerund ) اسم مصدر یا همان اسم فعل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock ones block off: hit someone very hard مُشت محکم به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scarlet: The definition of scarlet is someth ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blank spots: چیزهای ناشناخته these are the thing ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash out: تابیدن، درخشیدن، برق زدن To shine o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good egg: یه اصطلاح قدیمی و از مد افتاده هستش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jinx: ۱_ ( فعل ) نفوس بد زدن؛راجع به یه ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stairhead: پاگَرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stockinged: stockinged feet جوراب یا جوراب ساق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revertigo: اگه کسی رو از گذشته تون دوباره ملاق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

degrassi: مدرسه کانادایی که از روش سریال و بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reedit: به معنی بازنگری، نگارش، اصلاح، تصحی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lit up: his eyes lit up . چشماش برق زد ( یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rap on the table: he rapped sharply on the panel او ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pluckily: Having or showing courage and spiri ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tinged: آمیخته، همراه danger undefined and ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tinged: آمیخته، همراه danger undefined and ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

being someone's intent on murder: مورد سوء قصد یک شخص واقع شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paralysing: causing a person or part of the bod ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heliographing: 1. the measurement of the duration ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broadmoor: اسم یک بیمارستان روانی که در آن بیم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross off: cross out, delete

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toothcomb: 1 : a comb with close - set teeth u ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wedged: 1. fix in position using a wedge. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wittedness: wittedness: adj. Mentally alert and ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fender: ۱ - نرده ی محافظ جلوی شومینه یا بخا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

streak: به عنوان اسم ( نام ) : 1. a long, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copycat: مقلد، تقلیدکار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold feet: دودل، مردّد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dash it: British, informal old - fashioned. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

share pushing: Share pushing. Shares were once tou ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های طبیبی