حسینی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debators: داوران

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hint of dusty: به معنی مقدار کم و جزئی از چیزی میب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doofus: a foolish or inept person

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doofus: a foolish or inept person

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

doofus: آدم احمق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vantriloquist: ته گو ، شکم گو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

haunted house: خانه ارواح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haunted house: خانه ارواح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tight security measure: اندازه گیری دقیق امنیتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sawbuck: یک اسکناس به ارزش 10 $

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

FIN: یک اسکناس به ارزش 5$ ( در زبان عامی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you made it out: از خودت درآوردی و یه جورایی یعنی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

somehow: یه جورایی، یه طورایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outrageous: خیلی زیاد، به طرز وحشتناک زیاد از ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outrageous: خیلی زیاد، به طرز وحشتناک زیاد از ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

big time: خیلی زیاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

big time: خیلی زیاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you touched me: منو تحت تاثیر قرار دادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

held you up: گرفته بودمت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

move out: مهاجرت کردن، جابجایی از جایی به جای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move out: مهاجرت کردن، جابجایی از جایی به جای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staring at: خیره شدن به ، نگاه طولانی به چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staring at: خیره شدن به ، نگاه طولانی به چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jack: big، huge

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regenerate: dynamic

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overgrazing: چرای بیش از حد احشام ، از یک زمین ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overgrazing: چرای بیش از حد احشام ، از یک زمین ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warthog: نوعی خوک وحشی در صحرای آفریقا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

warthog: نوعی خوک وحشی در صحرای آفریقا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redolent: یادآور و خاطره انگیز , SYN : remini ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های حسینی