پیشنهادهای شفيق الله مصلح (١٠٩)
زل زدن
بد خصلت، بد اخلاق
معاشقه نمودن
تلفن همراهی با صفحۀ نمایش نسبتاً بزرگ با قابلیت اجرای برنامه های که بسیاری از کاربری های رایانۀ شخصی را نیز داراست.
توصیف کرد
باردوش
ارتش از پزیرفتن فرامین امتناع ورزید.
خویشتن داران خود شیفته گان عاشق روى خودند اسیر در دام نفس وهواى خودند کور خود و بیناى مردم اند در خویشتن دارى مقدمند خودخواهان نیک خود و بدخلق گویند ...
مردآب
مهتاب
بارگذارى اطلاعات
مادر
معشوق
پزیرفتن
کسی که خلاف پیمان خود رفتار کند
شخصی که نماز را ترک کند.
ذخیره کردن
حمل و نقل
حالت دفاعی
اعمار نمودن یا بنا کردن
یک برنامهٔ کاربردی پیام رسانی ( چت ) از سوی شرکت فیس بوک برای تلفن های همراه است که ارتباط آوایی و نوشتاری را فراهم می کند. این پیام رسان این امکان ر ...
پابرجا
دیوانه
انسانهاى که فهم و شعور ندارند و همواره سوه استفاده دیگران قرار می گیرند
سختی قلب که ترحم و رحم نداشته باشد و مرتکب جرایم شود.
پرورش و به تعالی رسانیدن
سوءاستفادة مالی
ماشین
به تعالی رسیدن
نوعی از شعر زبان پارسی است که برای نخستین بار توسط احمد شاملو در ایران بکار برده شد.
بخشیدن مجرم از سوی کسانیکه در توان قرار گرفتند با حضور محاکم را براعت قانونی می نامند.
ترنم خوانی یا خوش خوانی که با شیوای خاص و احساسات خوانده شود.
نیاز به بررسی دارد و باید مجددا بررسی گردید.
آنچه مورد نیاز است و به آن ضرورت است.
لحن درست کلام که سخنگو قابلیت بیان رسا و شیوا را داشته باشد و موضوعی را بدرستی بیان کرده بتواند.
داشتن دلهورگی در مورد شخصی یا عقده داشتن.
لباس محلی است که با پیراهن مردان و زنان می پوشند، بیشتر این لباس در آسیای
زبان بومی مردم افغانستان که داراى چهل و چهار حروف الفبا می باشد و حالا در کنار زبان فارسی از جمله زبان رسمی افغانستان است و مانند زبان فارسی کاربرد د ...
بیشتر در اجلاس و مجالس رسمی مورد استفاده قرار می گیرد زمانیکه دو شخص اختلاف نظر می داشته باشند .
دوست و رفیق خداوند.
دهشتگر، به شخصی منصوب میشود که واهمه و ترس را پهن می کند.
در شبکه هاى اجتماعی می توان پانوشت یا هم زیرنویس استفاده نمود.
حاشیه معمولا در بیشتر موارد طفره رفتن به معنی حاشیه روی استعمال مظ شود.
گر ترک و تاتارم مرا این عزت بس که افغانم زاده این خاکم و تا جان در کف دارم پاسبانم شفیق الله مصلح
کچکول همان کشکول را گویند که مردمان استان هاى جنوبى افغانستان بیشتر به نام کچکول یاد مى کنند.
مقرر کردن و به عهده کسی کاری را سپردن
باقیمانده چیزى، براى چاى هم استفاده مى توان کرد مثلا تفاله چاى را از گیلاس در آبکش بریزید.
موهاى گرفته و چنگ شده و زشت
افغانستان اسم مرکب است تشکیل شده از دو اسم، افغان و ستان که افغان به معنى شور و هلهله و ستان کلمه فارسى است که به معنى ولایت بکار میرود که حالا اسم آ ...
زینت دادن، رونق بخشیدن و ترتیب درست در ذهن کسى چیزى را تداعى کردن