🖤MANI🖤 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

some: 1. some book = کتابی sometime = زما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

either: هر یک از دو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electrical impulse: تکانه الکتریکی ( در مباحث علوم اعصا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilateria: دوسوئیان ( به انگلیسی: Bilateria ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bully: زورگویی / قلدری / ضعیف کشی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vta: Ventral Tegmental Area ناحیه تگمنتو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast forward: وقتی در دیدن یک ویدئو سرعت را از حا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bsod: Blue Screen Of Death صفحه آبی خاموش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leftover: leftover food = غذای مونده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

touch move: دست به مهره [در شطرنج]

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eradication of poverty: فقرزدایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dld: Developmental Language Disorder اخت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pledge party: مهمونیِ مخصوص سوگندِ سال اولی های د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

government and binding: نظریه ی حاکمیت و مرجع گزینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treat yourself: رسیدن به خود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of capital: از جیب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drive in: drive in cinema = سینمایی که هر کس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soak: آب تنی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stage fright: ترس از صحنه ( استیج )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family plot: قطعه ی خانوادگی ( در آرامستان )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mcn: Multi Channel Network شکبه ی چند کا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prima: از خود راضی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tie the knot: get married

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

why: بعضی مواقع باید "خب" ترجمه بشه. مثل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hustle: سر کسی شیره مالیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

power nap: "چرت نیروبخش" خوابی ۲۰ دقیقه ای و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دکل نفتی: oil rig

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ethylene: اتیلن = اتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

booze: alcoholic drink

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

workmanlike: استادانه done in a way which shows ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrequited love: unrequited love or other strong fee ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appetizer: a small dish that you eat at the be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cane: عصا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

christian crusade: سازمان جهاد مسیحی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holy word: کتاب مقدس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

state department: وزارت امور خارجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guardian angel: فرشته ی نگهبان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guardian angel: فرشته ی نگهبان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on the lookout: شش دونگ حواست رو خوب جمع کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rigorous: سفت و سخت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solidity: اقتدار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prison labor camp: اردوگاه کار زندان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deputy chief: معاون ارشد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crew chief: یکی از معانیش میشه "سرکارگر"

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

socialism: جامعه خواهی/ جامعه گرایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concise: brief but comprehensive یجورایی می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

easy peasy lemon squeezy: Easy peasy lemon squeezy is a playf ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hard labor: کار اجباری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peppa pigs: کاریکاتور و مسخره بازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ira: جمهوری خواهان ایرلند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guideline: دستورالعمل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

envied: رشک برانگیز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macavity: a master criminal who is too clever ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

epiphysis: epi: رو physis: زائده epiphysis: غ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

necessity is the mother of invention: ضرورت و التزام، سرمنشأ اختراعات است ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serp: Search Engine Results Page صفحه نت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transformation: trans = گذر ، انتقال form = شکل، فر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

falcon: شاهین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

falcon: شاهین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: western agenda = آرمان های غربی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abode: humble abode = کلبه ی محقر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

responsibility: response = پاسخ ability = توانایی، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fbi: Federal Bureau of Investigation اِ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the very: The very books = همان کتاب ها The ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lie: واژه ی Lie سه معنی دارد که به شرح ز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the very: اگر the very در جمله مرجع نداشت، آن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

before: ۱. قبل از، پیش از ( اگر قبل از یک ز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the same: عبارت the same صفت اشاره به معنای " ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

little: اگر "کمیت نما" بود به شرح زیر ترجمه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lord: پروردگار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worship: پرستش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lavish: اشرافی، اعیانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a couple of: ۱. دو تا [در علم] ۲. یکی دوتا / چند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lifelike: like = وش، فش ، وار، وند، آسا، سا، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alternative: * اگر "صفت" باشد: ۱. دیگر ۲. جایگز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alternative: My alternative choices are not good ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

objective: * اگر "صفت" باشد: ۱. ملموس ۲. عینی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handsfree: واژه ی "دست آزاد" ترجمه غلط و اشتبا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eternity: from eternity = از ازل to infinity ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kindy: short for kindergarten

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day school: a private school taking day student ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grammar school: a state - maintained secondary scho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

academe: any place of learning, such as a co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aqi: Air Quality Index = شاخص کیفیت هوا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مفاد: تلفظ: mofad ، مُفاد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respawn: re = از نو، دوباره، پس، باز هم، باز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فتق: برآمدگی ای که در اثر خارج شدن قسمتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neurogenesis: neuro = نورون، سلول عصبی genesis= ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

macula: لکه زرد در چشم یا همون Focal Point

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

denial protocol: پروتکلِ انهدام خودکار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave someone speechless: کسی را انگشت به دهان / هاج و واج گذ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

riddle: something that you do not understan ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

variant: سویه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greater good: مصلحت عموم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life hutch: کابین نجات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gem: گوهر یا جواهر ( Gem ) ، شامل سنگ ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be right back: زودی میام!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

looker: خوش تیپ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheesy: خَز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bobblehead: "سر ورجه وورجه ای" یا "سرحبابی"، که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheepish: A sheepish girl = A sheep ish girl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flood: a very large amount of water that c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annulment: فسخ نامه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

annulment: فسخ نامه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

olivine: زِبَرجَد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

your highness: اعلی حضرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

b c e: Before the Common Era پیش از دوران ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cfc: Chloro Fluoro Carbon کلرو - فلوئو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ibis: Internet - Based Information System ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well cooked: خوش پخت ترجمه اشتباهی برای این عبار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ufo: UFO = Unidentified Flying Object O ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thirties: سی و اندی سالگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مرحم: مرهم به معنای دوا و دارو و . . . اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loud and clear: واضح و روشن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corny: corny joke = جوک لوس و بی مزه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sugar pop: پاپا شکری!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرهنگ: فرهنگ ( culture ) به مجموعه ی افکار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a lie in: تا لنگ ظهر خوابیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

OP: OP = overpowered over = فوق، مافوق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dbaa: Don't Be an Asshole

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dbaa: Don't Be an Asshole

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conglomerate company: شرکت خوشه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سنخیت: هم خوانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hummingbird: مرغ شهدخوار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brokeback: Homoerotic; homosexual, gay

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obssesive: املای درستش obsessive هست.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

body bag: کفن، مرده پوش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chicken coop: لانه مرغ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've been made: لو رفتم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sip: one more sip = یه قلپ دیگه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slippery slope: If someone is on a slippery slope, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

substrate: [زیست شناسی] پیش ماده ترکیباتی که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

codon: code = رمز = توالی سه نوکلئوتیدی در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سنا: ♦️ واژگان هم آوا را اشتباه نگیریم: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhetorical question: استفهام انکاری / پرسش تاکیدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

behold: زنهار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epoch: عهد ( دور ) = epoch دوره = period ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

era: عهد ( دور ) = epoch دوره = period ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eon: عهد ( دور ) = epoch دوره = period ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eon: عهد ( دور ) = epoch دوره = period ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamic: این یک عصر پرتکاپو در تاریخ است.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abandon: خانواده ها مجبور به رهاکردن روستایی ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های 🖤MANI🖤