نوع مدال

ترجمه با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose heart: او از هموطنان خود درخواست کرد که ما ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
leaves something to be desired: به خوبی که باید باشه یا انتظار داشت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leaves something to be desired: به خوبی که باید باشه یا انتظار داشت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pull ones weight: به سختیه بقیه اعضایه گروه کار کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as easy as falling off a log: خیلی آسان ( غیر رسمی )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
heavy going: سخت و نیازمند تلاش زیاد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
duty bound: احساس می کنم وظیفمه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
need something like a hole in the head: اصلا لازم نداشتن و اصلا نخواستن چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
need something like a hole in the head: اصلا لازم نداشتن و اصلا نخواستن چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a go: 1. سعی کردن برای انجام کاری ( مخصوص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dying to: مشتاق و هیجان زاده برای انجام کاری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dying to: مشتاق و هیجان زاده برای انجام کاری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chancing your arm: ریسک کنی برای به دست آوردن چیزی که ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
toffee nosed: گنده دماغ، طرف از دماغ فیل افتاده ، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
down and out: مردمی که خونه ، پول و کار ندارند، ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
keep up appearances: ادامه دادن به زندگی کردن در همون اس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
politically correct: قابل قبول و روش محترمانه حرف زدن در ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
at the end of ones tether: خیلی خسته یا آزرده ، کسی که دیگه نم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at the end of ones tether: خیلی خسته یا آزرده ، کسی که دیگه نم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take one's breath away: باعث بشه یکی احساس اشتیاق، یجورایی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
have mixed feeling: احساسات مثبت و منفی رو به طور همزما ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have mixed feeling: احساسات مثبت و منفی رو به طور همزما ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not know which way to turn: مطمئن نباشی درباره این که چه کاری ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not know what hit: از چیزی خیلی شوکه یا شگفت زده بشی ی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not take kindly to: اینکه نخوای چیزی ، رفتاری یا فعالیت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get on like a house on fire: با یکدیگر تفاهم داشتن یا از یکدیگر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take a shine to: یهویی از کسی خوشت بیاد ( غیر رسمی )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a shine to: یهویی از کسی خوشت بیاد ( غیر رسمی )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep oneself to oneself: ترجیح بدی با خودت باشی و خودداری کن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep oneself to oneself: ترجیح بدی با خودت باشی و خودداری کن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make it big: معروف شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a big thing of: اغراق کردن یا زیادکردن اهمیت چیزی ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
larger than life: خیلی هیجان انگیز تر و جالب تر از مر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
miles away: تمرکز نکردن، فکر کردن درباره چیز دی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a small fortune: مقدار زیادی پول
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a small fortune: مقدار زیادی پول
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an unknown quantity: خیلی کم درموردش میدونیم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
an unknown quantity: خیلی کم درموردش میدونیم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the middle ground: یه چیزی که دو نفر که باهم دعوا می ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be caught in the middle of: خودتو گیر کرده بین دو نفر که دارن د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on the breadline: خیلی فقیر بودن breadline صفی هست که ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the lap of luxury: زندگی خیلی راحت داشتن بخاطر اینکه پ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spend money like water: خیلی خرج کردن معمولا بدون فکر کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spend money like water: خیلی خرج کردن معمولا بدون فکر کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tighten the belt: از قبل کمتر خرج کنی بخاطر اینکه پول ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tighten the belt: از قبل کمتر خرج کنی بخاطر اینکه پول ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tighten one's belt: از قبل کمتر خرج کنی بخاطر اینکه پول ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tighten one's belt: ریشه اصطلاح از اینه که وقتی پول کمت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at a considerable price: با فداکاری زیاد یا با انجام کاری نا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at a considerable price: با فداکاری زیاد یا با انجام کاری نا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put paid to: متوقف کردن کسی از انجام کاری که آنه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put paid to: متوقف کردن کسی از انجام کاری که آنه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out of a rut: فرار کردن از یک موقعیت خسته کننده و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get out of a rut: فرار کردن از یک موقعیت خسته کننده و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
step into one's shoes: جای کسی را گرفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
step into one's shoes: جای کسی را گرفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's work cut out for one: روبرو شدن با یک کار سخت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
up to one's ears in: به طور زیادی سرت شلوغ باشه با چیزی، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put on hold: To pause, postpone, or suspend an a ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on paper: فرضی یا تئوری ( نه عملی ) ، وقتی در ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
talk shop: در مورد کار حرف زدن وقتی سرکار نیست ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fast and furious: پر از سرعت و هیجان ، با انرژی نامحد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
drag one's heels: به آرامی به چیزی رسیدگی کردن بخاطر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the word spread: اخباری که از یک نفر به نفر بعدی میر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the word spread: اخباری که از یک نفر به نفر بعدی میر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
left right and centre: در مکان های زیادی یا آدم های زیادی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach fever pitch: ( برای احساسات استفاده میشه ) خیلی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reach fever pitch: ( برای احساسات استفاده میشه ) خیلی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
full swing: برای مدت زیادی درحال رخ دادن بودن و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in full swing: برای مدت زیادی درحال رخ دادن بودن و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go beyond a joke: خیلی جدی یا نگران بودن یا شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a likely story: باور کردنش خیلی سخته، عبارتی هست که ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
that's a likely story: باور کردنش خیلی سخته، عبارتی هست که ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
off the cuff remark: جدی نگفتمش یا حتی در موردش فکر نکرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a slip of the toung: اشتباه کوچک هنگام حرف زدن یا نوشتن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in the same breath: گفتن دو چیز کاملا در تضاد باهم، بلا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the same breath: گفتن دو چیز کاملا در تضاد باهم، بلا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not ring true: احساس می کنم حرفی که زد دروغ بود، د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be on about: I didn't know what he was on about ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lost for words: هیچی به فکرم نمی رسید که بگم ، کسی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lost for words: هیچی به فکرم نمی رسید که بگم ، کسی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in a word: وقتی استفاده میشه که میخواید نظرتون ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for want of a better word: دقیق ترین و بهترین کلمه نیست، ولی ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for want of a better word: دقیق ترین و بهترین کلمه نیست، ولی ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to coin a phrase: وقتی گفته میشه که یه عبارتی گفتی که ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the mickey out of someone: مسخره کردن کسی با در آوردن ادای او
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make light of: با یه چیز جدی مثل شوخی برخورد کنی ، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make light of something: با یه چیز جدی مثل شوخی برخورد کنی ، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no laughing matter: چیزی نیست که بهش بخندی، کاملا جدی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
it's no joke: برای شرایط جدی یا سخت استفاده میشه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
won't take no for an answer: رد کردن رو قبول نمی کنه، پاسخ منفی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
won't take no for an answer: رد کردن رو قبول نمی کنه، پاسخ منفی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beside the point: نامربوط و بی اهمیت نسبت به موضوعی ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be all sweetness and light: یه جور خیلی خوشایند و دوستانه رفتار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not know the meaning of the word: کاملا بدون یک کیفیت خاص ، ویژگی، یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
word for word: دقیقا همون کلماتی که یک شخص گفته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
word for word: دقیقا همون کلماتی که یک شخص گفته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the fine print: قانون ها، محدودیت ها و شرایط که معم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the fine print: قانون ها، محدودیت ها و شرایط که معم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the small print: قانون ها، محدودیت ها و شرایط که معم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the small print: قانون ها، محدودیت ها و شرایط که معم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
matter of opinion: یه چیز متفاوت که مردم نظرهای متفاوت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a question mark: هیچ کس نمیدونه که آیا اون چیز به بو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lingua franca: یک زبانی که هر روز استفاده میشه در ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
absence makes the heart grow fonder: دور بودن از کسی که دوست داری باعث م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's no good crying over spilt milk: ناراحت شدن فایده ای نداره برای یک ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't put all your egg in one basket: این ایده خوبی نیست که همه انرژی یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blood is thicker than water: روابط خانوادگی از روابط دیگر قوی تر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
too many cooks spoil the broth: اگر افراد زیادی روی چیزی کار کنند آ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
too many cooks: کوتاه شده to many cooks spoil the b ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
people who live in a glass houses: مردم نباید مردم دیگر را به خاطر نقص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people who live in a glass houses shouldn't throw stones: مردم نباید مردم دیگر را به خاطر نقص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
people who live in a glass houses shouldn't throw stones: مردم نباید مردم دیگر را به خاطر نقص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
last straw: آخرین کاه ( که کمر شتر را میشکند ) ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
birds of a feather flock together: مردمی که شخصیت های شبیه یا علاقه ها ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a bird in the hand is worth two in the bush: بهتره چیزی که خودت داری رو نگهداری ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the grass is always greener on the other side of the fence: همیشه به نظر میاد بقیه مردم در موقع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the grass is always greener on the other side of the fence: همیشه به نظر میاد بقیه مردم در موقع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all work and no play makes jack a dull boy: کسانی که همه وقتشان را صرف کار می ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
all work and no play makes jack a dull boy: کسانی که همه وقتشان را صرف کار می ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of sight out of mind: کسی که دیده نمی شود فراموش خواهد شد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
opposites attract: کسایی که شبیه هم نیستند و خیلی متفا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
commit something to memory: تلاش کنی که چیزی رو یاد بگیری ، حفظ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
commit something to memory: تلاش کنی که چیزی رو یاد بگیری ، حفظ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a stroll down memory lane: به یاد آوردن مقادری از چیزهای شاد ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jog one's memory: باعث بشی که کسی چیزی رو به یاد بیار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in living memory: توسط مردمی که هنوز زنده اند می توان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's mind goes blank: یکی یهویی فراموش کنه یا نتون به هیچ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cross one's mind: برای مدت کمی به چیزی فکر کنی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
on the tip of his tongue: میدوندیش ولی نمی تونید به طور کامل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have seen better days: قدیمی شده و به خوبی کار نمی کنه ، د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
from the year dot: از خیلی سال پیش، از همون اول
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
from the year dot: از خیلی سال پیش، از همون اول
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the shape of things to come: یک نشانه برای اینکه به نظر میاد چه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the shape of things to come: یک نشانه برای اینکه به نظر میاد چه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the threshold of: ممکنه تا آینده زود اتفاق بیافته
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the short term: برای یک زمان کوتاه در آینده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
only a matter of time: حتما اتفاق خواهد افتاد ، بااینکه نم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's early days yet: خیلی زوده برای گفتن یا انتخاب کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it's early days yet: خیلی زوده برای گفتن یا انتخاب کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like there is no tomorrow: بااشتیاق و خیلی سریع ، بدون مکث یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
like there is no tomorrow: بااشتیاق و خیلی سریع ، بدون مکث یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at the end of the day: یک چیزی که میگی قبل از اینکه یک حقی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sign of the times: یک چیزی که نشون میده جامعه الان بدت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a sign of the times: یک چیزی که نشون میده جامعه الان بدت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sign of the times: یک چیزی که نشون میده جامعه الان بدت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
before one's time: قبل از به دنیا آمدن کسی یا قبل از ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a lot of time for: قدردان بودن و احترام قائل شدن برای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand the test of time: محبوب بودن یا خوب یاد شدن برای زمان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
work against the clock: سریع کار کنی چون وقت محدودی داری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in no time at all: خیلی سریع انجامش بدی ، در زمان خیلی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in no time at all: خیلی سریع انجامش بدی ، در زمان خیلی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call it a day: تصمیم بگیری چیزی رو تموم کنی ( معمو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not have a minute to call one's out: خیلی مشغول بودنto be very busy
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make up for lost time: کاری رو انجام بدی که قبلا فرصتشو ند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
then and there: فورا انجام دادن ، دقیقا در همون لحظ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
then and there: فورا انجام دادن ، دقیقا در همون لحظ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
once in a lifetime: به نظرمیاد که دیگه هیچوقت اتفاق نمی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
once and for all: بالاخره و به طور قطعی I’ve decided ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off and on: بعضی اوقات نه به طور منظم و ادامه د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go to the ends of the earth: انجام دادن هرکاری که ممکنه برای به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run to ground: بعد از کلی گشتن جای کسی یا چیزی را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run to ground: بعد از کلی گشتن جای کسی یا چیزی را ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall on stony ground: نادیده گرفته شد ن یا قدردانی نشدن ، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall on stony ground: نادیده گرفته شد ن یا قدردانی نشدن ، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pluck something out of the air: گفتن یا انتخاب کردن چیزی به طور تصا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get wind of something: شندین اطلاعاتی که بقیه می خواستن مخ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
see how the wind is blowing: تصمیم میگیری که ببینی شرایط چجوری پ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
see which way the wind is blowing: تصمیم میگیری که ببینی شرایط چجوری پ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch someone red handed: منشا اصطلاح : این اصطلاح احتمالا به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
till one is blue in the face: یک چیز رو خیلی بار بگی ولی کسی گوش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blue blood: متعلق بودن به بالاترین طبقه اجتماعی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blue collar workers: کارگرهایی که کار فیزیکی انجام می ده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blue collar workers: کارگرهایی که کار فیزیکی انجام می ده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
green with envy: خیلی حسود نسبت به یک شخص ، خیلی می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have green fingers: باغبان با مهارتی بودن، در باغبانی خ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have green fingers: باغبان با مهارتی بودن، در باغبانی خ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
green belt: حومه شهر که از ساختن خانه حفاظت شده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
white collar workers: کارمندانی که در اداره کار می کنند و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
black and white: نوشته شده، نه فقط توافق حرفی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grey area: یک چیزی که مشکل هست و خیلی واضح نیس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
black hole: یک چیزی که ته نداره و هرچیزی که بند ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
start the ball rolling: شروع کردن یک فعالیت و تشویق کردن بق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the ball is in one's court: یکی مسئوله که انتخاب کنه چه کاری ان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off one's own bat: با ابتکار خودمون بدون کمک خواستن از ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
play ball: همکاری کردن با هدف به دست آوردن چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
play ball: همکاری کردن با هدف به دست آوردن چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play one's cards right: کاری رو خوب انجام بدی تا چیزی که می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put one's cards on the table: صادقانه به کسی گفتن در مورد اینکه ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
follow suit: همون کاری رو انجام میدی که بقیه انج ...
١٠ ماه پیش