محمدحسین رضامهر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excellent: Means extremely good

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

june: ششمین ماه میلادی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hushed: a strong adjective, means very quie ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مصحف: معمولا به معنی قرآن و گاهی کتاب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you can't miss it: راحت می یابیش

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good manners: خوش اخلاق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

popular: Liked by a lot of people کسی که بسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perhaps: Means maybe به معنی شاید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outside: Opposite of inside

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skill: مهارت، توانایی خاص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skirt: دامن خانم ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

employed: شاغل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unemployed: Without a job بدون شغل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

here you are: خدمت شما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invited: دعوت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ugly: Opposite of beautiful

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's right: اوکی، خوبه، صحیح، درسته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

audience: مخاطب، دنبال کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mice: Means mouses به معنی موشها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monument: اثر تاریخی، اثر باستانی، اثر ارزشمن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enormous: Means very very big عظیم، خیلی خیلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fascinating: بسیار جذاب و دلربا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't be silly: یک اصطلاح به معنی احمق نشو، یعنی در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have to go: اصطلاح به معنی من باید برم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

button: دکمه یا کلیدروشن خاموش یا ضامن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asleep: Adjective of sleep

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

song: آهنگ، ترانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sing: آواز و یا قطعه ای صوتی خواندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good job: مورد استفاده جهت تشویق - آفرین، دمت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good job: Used to tell someone that they have ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be against: در مقابل چیزی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

piece of paper: تکه ای از کاغذ یا تکه ای کاغذ یا تک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

listened: Simple past of listen

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

many people: اغلب مردم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opened: The past verb of open

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bookshelves: قفسه های کتاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یله کرد: رها ساخت، آزاد کرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be into something: something that is your favorite

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be into something: something that is your favorite

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chemistry between somebody: if there is chemistry between two p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belt: کمربند، تسمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

necklace: گردن بند، گردن آویز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punctual: on time

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irritating: Annoying

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

annoying: Irritating

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roll the eye: to move your eyes around and up, in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll the eye: to move your eyes around and up, in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

borrow: the opposite of lend

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

particular: specific

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well known: famous

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bare: without clothes

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allow: to let someone do or have something

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep off: avoid

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

portion: An amount of food for one person, e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talented: Having a natural ability to do some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

same sex schools: مدارسه ای که از لحاظ جنسیت تفکیک شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break into: The verb of burglary

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it got faded in my head: I suddenly forgot it یهو از ذهنم پ ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های محمدحسین رضامهر