پیشنهادهای اکبر روشنی (١,١٢٦)
ادا و اطوار با لب و لوچه و چشم و ابرو، شکلک ، ادا و اصول، دهن کجی در زبان ملکی گالی بشکرد
فریاد ، ناله ، آه، جزع، شیون، فریاد، فغان، تضرع، زاری، گریه، مویه، زوزه، صیحه، ضجه، ندبه، نعره، آوا در زبان ملکی گالی بشکرد
سروصدا، غوغا، فتنه، همهمه، هنگامه، هیاهو، جروبحث در زبان ملکی گالی بشکرد
آسیاب سنگی در زبان ملکی گالی بشکرد
دو کیسه بافته شده از پشم که از وسط به یکدیگر متصل شده و بر روی موتور سیکلت و یا اسب و خر می اندازند . باردان در زبان ملکی گالی بشکرد
کیف ، ساک، چمدان در زبان ملکی گالی بشکرد
زیبا ، قشنگ در زبان ملکی گالی بشکرد
فحش ، دشنام ، توهین ، ناسزا ، بد زبانی، بد دهانی، سب ، سخن زشت و رکیک در زبان ملکی گالی بشکرد
دم به دم ، لحظه به لحظه ، متواتر در زبان ملکی گالی بشکرد
دستش نمیرسه و الا . . . . . آب نمی بینه اگر نه شناگر قابلی است ، فرصتی به دست نمی آورد و الا . . . . . . ، زمینه انجام آن کار برایش فراهم نیست و ال ...
گرفتاری در زبان ملکی گالی بشکرد
ناپدیدشدن ، مفقودشدن ، گم وگور شدن در زبان ملکی گالی بشکرد
از عقب در زبان ملکی گالی بشکرد
زیر در زبان ملکی گالی بشکرد
بالا در زبان ملکی گالی بشکرد
عقب در زبان ملکی گالی بشکرد
کار از بیخ عیب دارد، مشکل از اصل و اول کار است، آب سر چشمه گل آلود است در زبان ملکی گالی بشکرد
سرچشمه در زبان ملکی گالی بشکرد
بن و اساس و سرچشمه و مبدا در زبان ملکی گالی بشکرد
چالاک و سریع در زبان ملکی گالی بشکرد
نفوذ رطوبت در زبان ملکی گالی بشکرد
مکار و نیرنگ باز ، آب زیر کاه ، آدم زرنگ و موذی، مکار، حیله گر، فریب کار، تودار، موذی در زبان ملکی گالی بشکرد
غذای آبکی ، رقیق و کمرنگ ، کم مایه و بی مزه در زبان ملکی گالی بشکرد
جوی در زبان ملکی گالی بشکرد
پلید در زبان ملکی گالی بشکرد
گل آلود در زبان ملکی گالی بشکرد
ساحر در زبان ملکی گالی بشکرد
زیر نظر داشتن در زبان ملکی گالی بشکرد
چشمک در زبان ملکی گالی بشکرد
با عجله در زبان ملکی گالی بشکرد
گره در زبان ملکی گالی بشکرد
نوعی شیرینی محلی با ترکیب خرما و نان و روغن در زبان ملکی گالی بشکرد
غذای بسیار آبکی در زبان ملکی گالی بشکرد
بگذار ، اجازه بده در زبان ملکی گالی بشکرد
باردار در زبان ملکی گالی بشکرد
دندان قروچه، به هم ساییدن یا به هم فشردن دندان ها معمولاً در هنگام خواب ، چندش در زبان ملکی گالی بشکرد
تکان دادن در زبان ملکی گالی بشکرد
تکان خوردن در زبان ملکی گالی بشکرد
تکان در زبان ملکی گالی بشکرد
دست زدن به کار ناممکن و محال در زبان ملکی گالی بشکرد
سخن گزاف و بیهوده در زبان ملکی گالی بشکرد
گول زدن در زبان ملکی گالی بشکرد
گول در زبان ملکی گالی بشکرد
جاسوس در زبان ملکی گالی بشکرد
نعمت در زبان ملکی گالی بشکرد
کوزه ، خمره در زبان ملکی گالی بشکرد
کوزه بزرگ در زبان ملکی گالی بشکرد
کوزه بزرگ در زبان ملکی گالی بشکرد
از جا کندن در زبان ملکی گالی بشکرد
امیدی به کسی نداشتن در زبان ملکی گالی بشکرد