سجاد نظری - جزئیات مدال‌ها

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

حالم رو بهم میزنی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resonate: همخوانی داشتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swelteringly hot: شدیداً داغ و سوزان

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: زمین گیر شده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indentured servant: خدمتگزار قراردادی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malnourishment: سوء تغذیه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down to: that is certainly down to the hard ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promoting: معرفی برای عرضه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

respect: جنبه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timber: تیر چوبی ( مانند تیر چوبی برق )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swollen: طغیان ( مانند طغیان رودخانه )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

literacy: سواد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

socioeconomic: اقتصاد اجتماعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelm: شدیدا سورپرایز شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vibrate: زنده ( دارای جنب و جوش )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vibrate: زنده ( دارای جنب و جوش )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bureaucratic: کاغذ بازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rambling: چرندگفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wet through: کاملا خیس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wet through: کاملا خیس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irreversible: برگشت ناپذیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

armchair: مباحث نظری ( در مقابل شهود و تجربه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

picking up: در ادامه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probationary: دوره کار آموزی ( کار ورزی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

probationary: دوره کار آموزی ( کار ورزی )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

participant observation: رصد مشارکت کنندگان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

participant observation: رصد مشارکت کنندگان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obsess: فکر مشغولی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffing: چپاندن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upon arrival: به محض ورود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upon arrival: به محض ورود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swelteringly hot: شدیداً داغ و سوزان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swelteringly hot: شدیداً داغ و سوزان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inversely proportional: نسبت عکس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inversely proportional: نسبت عکس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no matter what: حالا هر چی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no matter where: حالا هر جا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no matter where: حالا هر جا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no matter which: حالا هر کدوم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no matter which: حالا هر کدوم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulate: پردازش کردن - دستکاری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

star trek: مسافران فضا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mementos: یادگاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appeal: گرایش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matinee: نمایش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matinee: نمایش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrifty: قناعت گر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emergency procedure: رویه های اورژانسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emergency procedure: رویه های اورژانسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jaded: دلزده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cautious optimism: خوش بینی محتاطانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cautious optimism: خوش بینی محتاطانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

airtime: زمان روی آنتن بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

levy: وضع کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thatch: سازه های کاه گلی با سقف ( شیروانی ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postulate: فرض مسلم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

summoned: فرا خوانده شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

summoned: فرا خوانده شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustained: مستمر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

curing: عمل آوری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immortality: نامیرایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

8: هشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

8: هشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alike: مثل هم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crisp packet: پاکت چیپس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crisp packet: پاکت چیپس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drive down: drive something down یعنی پایین کشی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medlar: گیلان :کونوس مازندران:کنس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دستگاه خودپرداز: automated teller machine

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

levee: خاکریز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

levee: خاکریز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purposeful: هدفمند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pennilessness: بی پولی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aimed at: هدف گذاری کردن . . . در

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fancies her: خاطرخواه او

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fancies her: خاطرخواه او

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

succession: جانشینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apparatus: vocal Apparatus دستگاه ( اندام ) آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indentured servant: خدمتگزار قراردادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

escalate: سر به فلک زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put away: قرارداد چیزی در جایش که منطق خاصی ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch: بعضی اوقات معنی � گیر و گور و مشکل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

date: My date دوست پسرم یا دوست دخترم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minor: رشته تحصیلی فرعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funeral: کفن و دفن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mosquito borne: انتقال شونده بوسیله پشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on grounds of: بر اساس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay down: پهن کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat: بعضی وقتها میگن I am beat یعنی من ل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جاکلیدی: Key chain یا key ring میشه جا سوئیچ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is king: یکه تاز است . غالب است in southeast ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i am afraid: شرمنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get off: قطع کردن به سر انجام رساندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pamper: I like to pamper myself دوست دارم ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resonate: همخوانی داشتن

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های سجاد نظری