Abolfazl Ehsani - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw: The sound of airplane drew Mariam o ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap: To suddenly become unable to contro ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purse: طبق توضیح لانگمن: اگه تو بریتانیا ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

block: the distance along a street from wh ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shore: Beach: به قسمت صاف و شنی ساحل دریا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thong: این کلمه در آمریکا و انگلیس همان مع ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall over: کله پا شدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tear: دقت کنید که تلفظ به صورت فعل و اسم ...

٥ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

کدوم یک از این جمله ها درسته و چرا؟

٦ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

جدا از تعریف های دوستان که کاملا د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medicine: دوستان دقت کنید با اینکه معنی کلمه ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clothes: Clothes is a plural noun and has no ...

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coast: Beach: به قسمت صاف و شنی ساحل دریا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bluff: فعل: بلوف زدن - گول زدن اسم: 1 - بل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

junction: intersection و junction هر دو به مع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drain off: خارج کردن یا تخلیه کردن چیزی After ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

competent: competent یک صفته در حالی که صلاحیت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shade: در shade اون قسمت تاریک برای ما مهم ...

٩ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

درسته که rice غیر قابل شما ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

افعال، بعد از افعال مُدال ( must , ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

همین سوالی که اینجا پرسیدن رو از گ ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

key performance indicator شاخص کل ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

شاید معانی دیگه ای داشته باشه مثل ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

- هرگاه some با اسم قابل شمارش م ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

صندوق تضمین اصل سرمایه، به صندوقی ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ETFs or " exchange-traded funds " ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

EXW مخفف Ex Works است، یک اصطل ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

compete یک فعل با قاعده هست و گذشت ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

interfere in دخالت کردن در inter ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

S pecific: Well defined, clear, ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

be in a rut یعنی در یک عادت قدیمی ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

- interested in + (noun or verb ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Estimated Time of Arrival Mea ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

You can't teach grandma to suck e ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

analyze inspect examine

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

select decide on ولی طبق لانگمن، ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

1- "a few" و "a little" یعنی "some ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

هم معنی: clear - evident - obvious ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

If we need to mention the person w ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیر، تلفظ فرقی نمیکنه... منتهی کش ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

فکر نکنم. چون wisdom به معنی پختگی ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

While they both mean the same, the ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Cut Off: to stop ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

منظور شما حتما akin بوده نه a ki ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

درود. در ابتدا بگم اگه قراره تکنیک ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

If you throw someone a bone, you g ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Wildlife definitely is . We use t ...

١٠ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

So that construction—noun + “of a” ...

١٠ ماه پیش

هر ٢٠ پاسخ صحیح

-

بپرس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drug: دوستان دقت کنید با اینکه معنی کلمه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tight: چکار به کفش دارین که هی مینویسین تو ...

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assist: همکاری کردن، کمک کردن این فعل فرمال ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flood: we have been flooded with letters t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resolve: determine تصمیم قطعی گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maintain: assert ادعا کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

evident: مشهود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustain: continue

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

link: به معنای متصل کردن هم می باشد و معم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

correspond: match

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conflict: ناسازگاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

potential: potential ( noun ) : پتانسیل، قابلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

site: مکانی که برای هدفی خاص مورد استفاده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distinction: excellence برتری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alternative: What are the alternative usage of s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

institute: تاسیس کردن start a system

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enforce: اجرا کردن سفت و سخت قانونی یا موضوع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constitution: فطرت، بنیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perceive: پی بردن، متوجه شدن، احساس کردن ( با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

negate: نفی کردن خنثی کردن منکر شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orient: به جهت معینی راهنمایی یا هدایت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vaulted: گنبدی شکل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vaulted: گنبدی شکل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charm: خام کردن Don't let him charm you : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ward off: راندن - دور کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tiled: کاشی کاری شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiled: کاشی کاری شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stomach: Have the stomach for something : دل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face saving: آبرومندانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

face saving: آبرومندانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mugwort: برنجاسف - درمنه - بومادران گیاهی ست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mugwort: برنجاسف - درمنه - بومادران گیاهی ست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

soar: اوج گرفتن - سر به فلک کشیدن - قد عل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rathole: سوراخ موش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rathole: سوراخ موش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incoherent: نا معقول - غیر منطقی - بی ربط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incoherent: نا معقول - غیر منطقی - بی ربط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lingering: به جا مانده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recrimination: این کلمه اسم هست نه فعل سرکوفت - سر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barrow: borrow میشه قرض گرفتن نه barrow len ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squeaky: گوش خراش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squeaky: گوش خراش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yard: 1yard = 3feet = 36inches = 91. 44ce ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross: if you cross your legs, arms or ank ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defiant: سرکش - بی پروا - جسور - یاغی - اهل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncombed: شانه نزده و نا مرتب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncombed: شانه نزده و نا مرتب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunlit: آفتاب زده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pityingly: دلسوزانه - از روی دلسوزی و ترحم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pityingly: دلسوزانه - از روی دلسوزی و ترحم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rotting: پوسیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lapse into: برگشتن به یه حالت بدتر - پس روی کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lapse into: برگشتن به یه حالت بدتر - پس روی کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flood: به معنی خفه کردن ماشین هم هست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

huff: پف کردن از شدت عصبانیت و رنجش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up: If you pull up a chair, you move it ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

intransitive: intransitive : فعلی که نیاز به مفعو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look over: بررسی کردن سرسری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squeeze out: 1 - از رده خارج کردن 2 - بیرون کشید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gaunt: لاغر مردنی و نحیف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stooping: خمیده - دولا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stooping: خمیده - دولا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll off the tongue: بر زبان جاری شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in appearance: ظاهرا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snap: She snapped her eyes toward Mariam ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intermittent: مقطعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plant: در ترجمه تخصصی به معنای واحد ( تولی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enterprise resource management: مدیریت منابع سازمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enterprise resource management: مدیریت منابع سازمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adequate: good enough

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adopt: تصویب کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advantage: آوانتاژ ( در فوتبال ) : هنگامی که ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affair: the Ministry of Foreign Affairs وزا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perspective: point of view

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solid: solid career: شغل ثابت و مطمئن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aircraft: a plane or other vehicle that can f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

competent: competent یک صفته در حالی که صلاحیت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

competitive: products or prices that are competi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immerse: این فعل باید به صورت فعل گذرا معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allowance: حد مجاز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carve up: تقسیم کردن؛ تقسیم کردنی که بر پایه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apparent: evident

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain insight into: If you gain insight or an insight i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dude: بِرار 😂😂

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appropriate: صفت: مناسب - درخور OPP: inappropria ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arise: 1. to get up from sitting, lying, o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrival: new arrival: بچه نو رسیده، تازه به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck up: mess up

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

partake: 1. خوردن - نوشیدن - مصرف کردن 2. شر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thong: این کلمه در آمریکا و انگلیس همان مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clothes: Clothes is a plural noun and has no ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dressing gown: a piece of clothing like a long loo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coat: a piece of clothing with long sleev ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweatshirt: گرمکن ورزشی و راحتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drain off: خارج کردن یا تخلیه کردن چیزی After ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drain off: خارج کردن یا تخلیه کردن چیزی After ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caterpillar: کرم ابریشم - کرم پیله ساز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hurricane: hurricane: big storm in Atlantic oc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rubber: 1 - پلاستیک - لاستیک - پلاستیکی - ل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brush: 1 - برس - فرچه 2 - قلم مو 3 - بوته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yurt: چادری که با پوست حیوانات درست میشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stilt: واژه stilt به پایه های فلزی یا چوبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bluff: فعل: بلوف زدن - گول زدن اسم: 1 - بل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crag: crag به تخته سنگ های بزرگ و غول پیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crag: crag به تخته سنگ های بزرگ و غول پیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delusion: این کلمه با illusion مترادف است ولی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rake: طبق لانگمن: اسم: 1 - شن کش - چنگک 2 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

surf: دوستان با کمال احترام کسانی که گفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wet suit: لباس موج سواری - لباس غواصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

respect: take derivative of Y with respect t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

replenishment lead time: The replenishment lead time represe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replenishment lead time: The replenishment lead time represe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet demands: پاسخگوی نیازها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

counterpart: یه سریالی هست به همین نام که جهان م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saddle with: تحمیل کردن چیزی به کسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procedure: process فرآیند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

milk run: A Milk Run is a delivery method use ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

soak in: نفوذ کردن - جا افتادن و متوجه شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

onset: the onset of dementia شروع زوال عقل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attribute: از لحاظ تلفظ: حالت اسم این کلمه با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consume: Someone can be said to be consumed ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scuffle: as a verb: 1. to fight in a disorde ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dyed: صرفا برای مو کاربرد نداره مثل dyed ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subdued: unusually quiet and possibly unhapp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ect: دوستان اون etc هست که به معنای "و غ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

puffling: "Puffin chicks are known as “puffli ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shore: Beach: به قسمت صاف و شنی ساحل دریا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

druggist: druggist یک کلمه امریکن هست و منسوخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pyrethrum: any of several chrysanthemums with ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

همین سوالی که اینجا پرسیدن رو از گ ...

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

Estimated Time of Arrival Mea ...

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

خیر، تلفظ فرقی نمیکنه... منتهی کش ...

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

منظور شما حتما akin بوده نه a ki ...

١٠ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

منظور از on board the ship Manhatta ...

١٠ ماه پیش

تایید پاسخ صحیح

-

بپرس

-

تفاوت He threw it out the window و ...

١٠ ماه پیش

ثبت ١٠ دیدگاه

-

بپرس

١٠ ماه پیش

مدال‌های Abolfazl Ehsani