دیکشنری
											
												امتیاز در دیکشنری
											
										
									
										
											١,٩٥١
										
									
								
											
												رتبه در دیکشنری
											
										
									
										
											٢,٠٤١
										
									
								
											
												لایک
											
										
									
										
											١٤٠
										
									
								
											
												دیسلایک
											
										
									
										
											٢٧
										
									
								جدیدترین پیشنهادها
															١ سال پیش
														
													
															١
														
													In succession. He blinked several times in quick succession.
															١ سال پیش
														
													
															١
														
													Burst somebody's bubble
															٢ سال پیش
														
													
															٠
														
													seen or placed as a silhouette. "the old windmill stood out in silhouette against the sky"
															٢ سال پیش
														
													
															١
														
													Australian درختان یا بوته هایی که برگ هایشان عطر نعنا متصاعد کند
															٢ سال پیش
														
													
															١
														
													To have some hidden or ulterior meaning, judgment, or intention behind one's words or actions. I didn't mean anything by what I said—I was just mak ...
جدیدترین ترجمهها
															٢ سال پیش
														
													
														We turned down their proposal then and there.
													
												
															١
														
													ما پیشنهاد آنها را بی معطلی رد کردیم.
															٣ سال پیش
														
													
														Why do you burden yourself with your sister's dog?
													
												
															٢
														
													چرا خودت را با ( کارها و مسئولیت های ) سگ خواهرت به سختی میندازی؟
															٣ سال پیش
														
													
														We have to suck in our bellies for a period.
													
												
															٢
														
													برای مدتی باید شکم هایمان را جمع کنیم و تو ببریم.
															٣ سال پیش
														
													
														It will take whatever energy we have left to finish on time.
													
												
															٣
														
													برای آنکه کار را سر وقت تمام کنیم هرچه انرژی برایمان باقی مانده لازم است.
جدیدترین پرسشها
										
											پرسشی موجود نیست.
										
									
						جدیدترین پاسخها
										
											پاسخی موجود نیست.