learner - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expropriate: آیا این ریشه یابی صحیح است ؟ Expro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very nature: ماهیت ، هویت Plunder is the very n ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tudeh party: حزب توده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

areate: هوا دادن مثلا باز گذاشتن پنجره تا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tetra pak: جعبه های مقوایی که پلاستیک دارند و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wog: نامی زننده که سربازان انگلیسی , اهل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole host: شمار زیاد ، انبوه , تعداد کثیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fsru: کشورهایی که گاز طبیعی ندارند یا با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vantage ground: مخفف advantage ground : زمین مساعدت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

put through one's paces: to make someone show their skills o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

con trick: Confidence trick : حقه محرمانه - کل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

philanthrocapitalusm: انجام کارهای انسان دوستانه منتهی با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

champagne corks are popping: چوب پنبه های شامپاین ها در حال بیرو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

philanthrocapitalism: انجام کارهای انسان دوستانه منتهی با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fcev: Fuel cell electric vihicleکه در اثر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uaw: United AutoWorkers

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bri: Belt and route initiative : طرح کمر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erasmus: اراسموس" برنامه بورس آموزشی تحت حما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

customs agent: Customs officer و customs official ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reception centre: کمپ که از طرف دولت برای افراد بی خا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scrooge mcduck: شخصیت کارتونی که باوجود ثروت زیاد خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off one's head: دیوانه - مست - مجنون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit hard: مراجعه به hard hit

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geek squad: نام یک شرکت بین المللی آمریکایی کان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roe versus wade: مراجعه به Roe v wade

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

darnedest: Most amazing The darnedest thing ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mega pack: مگاپک یک باتری بسیار بزرگ است که عم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crowdfarming: سرمایه گذاری در بخش کشاورزی به شکل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supply stimulates demand: عرضه , تقاضا را به جوش و خروش می ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the brink: مراجعه به : over the edge بصورت pu ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yard stic: به yardstick مراجعه شود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blast furnance: بنظر من blast furnace به معنی کوره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frosty reception: سرد برخورد کردن - کسی را تحویل نگرف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plurilateral: چند جانبه . موافقت نامه هایی که بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cushy number: همون cushy job مراجعه شود به cushy

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hanging on a thread: Thread : نخ خیلی خیلی نازک . نخ های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

place in the sun: برای مردم انگلیس که روزهای ابری و ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get wound up: To becomevangry about something M ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

london eye: چرخ و فلک لندن که از بالای اون میشه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key backer: Main investor : سرمایه گذار اصلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kindle version: نسخه الکترونیکی در مقابل : print v ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boulangerie: کلمه فرانسوی . پختن و فروش نان به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run rife: Uncontrolled

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red sky at night shepherd's delight: رنگ سرخ آسمان در شب شادی چوپان است. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peter pan syndrome: سندرم پیتر پن : کسی که بالغ شده ولی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false promise: قولی که زمان قول دادن می دونید نمی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lepster: A person who listens to luke's engl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brookside: Brook : نهر Brookside : نام منطقه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay something on the line: To risk harm to something ریسک کرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run on the spot: British Walk/ Jump/ run on the spo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turkish toilet: توالت ایرانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dodgy stomach: A disorder of digestive function ch ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wage dumping: The employer is free to offer a low ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk tolerant: ریسک پذیر متضاد risk - averse

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride off into the sunset: در تاریکی غروب محو شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snowflake generation: the young adults of the 2010s, view ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

righting wrongs: taking action to correct or make up ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

birg: Basking in reflected glory : Feeli ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corf: Cutting off reflected failure: Dist ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

don quixote: پرفروشترین کتاب قرن ۲۱

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk the line between: Achieve a balance between تعادل ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

awsomesauce: Extremely good - amazing - Incredib ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plastic footprint: پلاستیکی که فرد استفاده می کنه و تا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obvs: مخفف obviously : واضحه - مشخصه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

across the plan: Familier with the plan Across the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a lot of balls in the air: Have so many tasks to do in one tim ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key worker: A person who works as an teacher , ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a legend in one's lifetime: مرد افسانه ای در زمان حیاتش . مثل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down for something: پایه بودن برای انجام کاری مترادف : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eco anxiety: extreme worry about current and fut ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capital goods: Some examples : Tools, machinery, b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tweeter: جیک جیک کنان - بلندگو برای صداهای ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sonic seasoning: the idea that when you hear certain ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kicking back: The phrase 'Kick Back' means to lea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sky's falling: a hysterical or mistaken belief tha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acutest: Acutest grief : حادترین یا شدیدترین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kalette: A new vegetable made by kale and br ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can run but can't hide: ریشه : می تواند بدود ولی نمی تواند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

planet hopping: to travel from one planet to anothe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

world first: Very important because it's never b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grinning from ear to ear: To look extremely happy : خیلی خوشح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rail at: مراجعه شود به rail against

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prompt card: کارت یادآوری :فلش کارت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a catch: If someone tells you there's a catc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead man walking: someone who will certainly lose the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big blow: Large unexpected negative event ات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick something into the long grass: to delay dealing with something, es ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a long way down the road: هدف دراز مدتیه و برای رسیدن به آن ز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worth its weight in gold: Helpful - useful معادل وزنش به طلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for sale baby shoes never worn: داستان معروف شش کلمه ای ارنست همینگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cruel to be kind: to do or say something that causes ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give no words but mum: Mum : ساکت - خاموش معنی تحت الفظی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strange bedfellows: همراهان عجیب وقتی دو گروه متضاد د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

argumentum ad baculum: The argument with a stick زدن طرف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fetch a doctor: دکتر آوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fetch a good price: be sold for a certain price. “The o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bitter divisions: Angry disagreements between two gro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skim and scan: reading techniques that use rapid e ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it happens to the best of us: When somebody make a mistake and is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the royal treatment: Treat with someone like he belongs ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the gift that keeps on giving: If you gift someone a hen it will g ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

from stem to stem: مراجعه شود به from stem to stern

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

left on read: پیام کسی را در فضای دیجیتال خواندن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earthshot prize: a global environmental award that i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pandora papers: a release of nearly 12 million leak ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advent calendar: a piece of card incorporating small ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feast one's eyes on: از تماشای چیزی لذت بردن منظره چشم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shout it from the rooftops: باید این خبر خوب را جار بزنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

workation: Work vacation در ایام مسافرت و تعط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slap bang: Exactly in that place دقیق وسط درو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's in a name: in Romeo and Juliet, William Shakes ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw water in a sieve: attempt to do something impossible ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

splinternet: The splinternet is the breaking of ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

great minds: متخصصان - افراد خیلی باهوش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claude monet: نقاش فرانسوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dodge the draft: to avoid being drafted into the mil ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pacifistic: صلح طلبی Pacifistic movement : جنب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doggo: an affectionate term for a dog. کل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

congenital disorder: اختلال مادرزادی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fledgeling: : Examples Fledgling democracy دمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

killer blow: اصطلاحی که از بوکس آمده . مشت کشند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deal a killer blow: مراجعه به killer blow

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kloon: مراجعه شود به clone

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double decker train: قطار دو طبقه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

koumpounophobia: Button phobia دکمه هراسی a fear c ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arrhythmic: Antonym : rhythmic. نامنظم - بدون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

battle against time: Synonym :race against time سریع بو ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

Snap driver در آمریکا شرکتی ...

١ سال پیش

مدال‌های learner