learner - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supply stimulates demand: عرضه , تقاضا را به جوش و خروش می ان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the brink: مراجعه به : over the edge بصورت pu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yard stic: به yardstick مراجعه شود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blast furnance: بنظر من blast furnace به معنی کوره ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frosty reception: سرد برخورد کردن - کسی را تحویل نگرف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plurilateral: چند جانبه . موافقت نامه هایی که بی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cushy number: همون cushy job مراجعه شود به cushy

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hanging on a thread: Thread : نخ خیلی خیلی نازک . نخ های ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

place in the sun: برای مردم انگلیس که روزهای ابری و ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get wound up: To becomevangry about something M ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

london eye: چرخ و فلک لندن که از بالای اون میشه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key backer: Main investor : سرمایه گذار اصلی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kindle version: نسخه الکترونیکی در مقابل : print v ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boulangerie: کلمه فرانسوی . پختن و فروش نان به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run rife: Uncontrolled

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red sky at night shepherd's delight: رنگ سرخ آسمان در شب شادی چوپان است. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peter pan syndrome: سندرم پیتر پن : کسی که بالغ شده ولی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

false promise: قولی که زمان قول دادن می دونید نمی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lepster: A person who listens to luke's engl ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brookside: Brook : نهر Brookside : نام منطقه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay something on the line: To risk harm to something ریسک کرد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run on the spot: British Walk/ Jump/ run on the spo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turkish toilet: توالت ایرانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dodgy stomach: A disorder of digestive function ch ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wage dumping: The employer is free to offer a low ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk tolerant: ریسک پذیر متضاد risk - averse

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride off into the sunset: در تاریکی غروب محو شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snowflake generation: the young adults of the 2010s, view ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

righting wrongs: taking action to correct or make up ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

birg: Basking in reflected glory : Feeli ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corf: Cutting off reflected failure: Dist ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

don quixote: پرفروشترین کتاب قرن ۲۱

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk the line between: Achieve a balance between تعادل ای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

awsomesauce: Extremely good - amazing - Incredib ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plastic footprint: پلاستیکی که فرد استفاده می کنه و تا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obvs: مخفف obviously : واضحه - مشخصه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

across the plan: Familier with the plan Across the ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a lot of balls in the air: Have so many tasks to do in one tim ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

key worker: A person who works as an teacher , ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a legend in one's lifetime: مرد افسانه ای در زمان حیاتش . مثل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down for something: پایه بودن برای انجام کاری مترادف : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eco anxiety: extreme worry about current and fut ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capital goods: Some examples : Tools, machinery, b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tweeter: جیک جیک کنان - بلندگو برای صداهای ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sonic seasoning: the idea that when you hear certain ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kicking back: The phrase 'Kick Back' means to lea ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sky's falling: a hysterical or mistaken belief tha ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acutest: Acutest grief : حادترین یا شدیدترین ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kalette: A new vegetable made by kale and br ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can run but can't hide: ریشه : می تواند بدود ولی نمی تواند ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

planet hopping: to travel from one planet to anothe ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

world first: Very important because it's never b ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grinning from ear to ear: To look extremely happy : خیلی خوشح ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rail at: مراجعه شود به rail against

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prompt card: کارت یادآوری :فلش کارت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a catch: If someone tells you there's a catc ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead man walking: someone who will certainly lose the ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big blow: Large unexpected negative event ات ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick something into the long grass: to delay dealing with something, es ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a long way down the road: هدف دراز مدتیه و برای رسیدن به آن ز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worth its weight in gold: Helpful - useful معادل وزنش به طلا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for sale baby shoes never worn: داستان معروف شش کلمه ای ارنست همینگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cruel to be kind: to do or say something that causes ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give no words but mum: Mum : ساکت - خاموش معنی تحت الفظی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strange bedfellows: همراهان عجیب وقتی دو گروه متضاد د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

argumentum ad baculum: The argument with a stick زدن طرف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fetch a doctor: دکتر آوردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fetch a good price: be sold for a certain price. “The o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bitter divisions: Angry disagreements between two gro ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skim and scan: reading techniques that use rapid e ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it happens to the best of us: When somebody make a mistake and is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the royal treatment: Treat with someone like he belongs ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the gift that keeps on giving: If you gift someone a hen it will g ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

from stem to stem: مراجعه شود به from stem to stern

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

left on read: پیام کسی را در فضای دیجیتال خواندن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earthshot prize: a global environmental award that i ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pandora papers: a release of nearly 12 million leak ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advent calendar: a piece of card incorporating small ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feast one's eyes on: از تماشای چیزی لذت بردن منظره چشم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shout it from the rooftops: باید این خبر خوب را جار بزنی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

workation: Work vacation در ایام مسافرت و تعط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slap bang: Exactly in that place دقیق وسط درو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's in a name: in Romeo and Juliet, William Shakes ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw water in a sieve: attempt to do something impossible ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

splinternet: The splinternet is the breaking of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

great minds: متخصصان - افراد خیلی باهوش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claude monet: نقاش فرانسوی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dodge the draft: to avoid being drafted into the mil ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pacifistic: صلح طلبی Pacifistic movement : جنب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doggo: an affectionate term for a dog. کل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

congenital disorder: اختلال مادرزادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fledgeling: : Examples Fledgling democracy دمو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

killer blow: اصطلاحی که از بوکس آمده . مشت کشند ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deal a killer blow: مراجعه به killer blow

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kloon: مراجعه شود به clone

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double decker train: قطار دو طبقه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

koumpounophobia: Button phobia دکمه هراسی a fear c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arrhythmic: Antonym : rhythmic. نامنظم - بدون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

battle against time: Synonym :race against time سریع بو ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

Snap driver در آمریکا شرکتی ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های learner