علی سمندی زاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make a complaint: گله کردن انتقاد کردن شکایت کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pass through: پشت سر گذاشتن All mosquitoes, male ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

objectivity: واقع گرایی

٥ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underappreciated: As a male myself, I have to say I’m ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crouched down: to lower your body close to the gro ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sports: ورزشی ( صفت ) ورزش ها ( اسم )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sliding door: در ریلی I heard the sliding door o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

education authority: اداره آموزش و پرورش منطقه/استان/ناح ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multi sided: چند بعدی - آدمی که تک بعدی نیست.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set tongues wagging: to be a source of gossip باعث شایعه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lurk: کمین کردن، خف کردن Many people find ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diminishing returns: حالتی که در آن نتایج ضعیفتر با وجود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diminishing returns: حالتی که در آن نتایج ضعیفتر با وجود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chlorofluoro carbons: ترکیبات آلی حاوی کربن و فلوئور و کل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prognostication: پیش گویی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can be thought of as: امکان شبیه سازی به عنوان چیزی داشتن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

free sample: نوعی تبلیغ نامحسوس بوسیله ارائه نمو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

free sample: نوعی تبلیغ نامحسوس بوسیله ارائه نمو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inborn: مادر زادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crafty person: آدم حقه باز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of someone's hair: to stop being a nuisance to someone ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

real laugh: خوش خنده I am easy - tempered, go g ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spray on fish attractant: اسپری جاذب ماهی ، که روی طعمه می پا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sheepshead: ماهی کله گسفندی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

healthy appetite: خوش خوراک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confiscation of property: توقیف اموال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sliding door: در ریلی I heard the sliding door o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

superfine sugar: خاک قند، شکر نرم، شکر ریز، پودر قند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nominal price: نرخ جزئی، قیمت ناچیز nominal fee

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fusilier: پیاده نظام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conveyancer: بنگاه دار، واسط معامله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petition: نامه درخواست مردمکه به دولت نوشته ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crouched down: to lower your body close to the gro ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raise a point: مطرح کردن یک نکته I'll try!As long ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raise a point: مطرح کردن یک نکته I'll try!As long ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross party: شامل گروههای سیاسی مختلف - چندوجهی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

choreographed: ( of an event or course of action ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choreographed: ( of an event or course of action ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

age bracket: محدوده سنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self replication: Numerous scientific - fiction books ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plough ahead: As far as I'm concerned there's a n ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

news cycle: The reporting of a particular media ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skinny dipping: They tiptoed out of the hotel for s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skinny dipping: They tiptoed out of the hotel for s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at one with nature: So, for Donna, naked rambling means ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

due shortly: My exam results are due shortly. v ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be lost for words: شنیدن یا دیدن چیزی که زبان آدم را ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the bug: suddenly developed a strong enthusi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the bug: suddenly developed a strong enthusi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the wey to go: the best method for doing a particu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emi: abbreviation of "Equated Monthly In ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tightrope walker: بند باز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tightrope walker: بند باز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walking a tightrope: being in a different situation whic ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swing into action: سریعاً دست به کار شدن The emergency ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swing into action: سریعاً دست به کار شدن The emergency ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fight or flight: stress responses: the ‘fight or fli ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self sabotage: تردید در موفقیت having doubts and f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: لاینحل، حل نشدنی insoluble

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spa bath: جکوزی، jaccuzi

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interest groups: گروههای با طرز فکری خاص که سعی بر ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pallet: pallet سازه چوبی مسطح برای استقرار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burgeon: به سرعت رشد کردن، سریعا شکوفا شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stealthing: برداشتن عمدی کاندوم ( توسط مرد ) در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stealthing: برداشتن عمدی کاندوم ( توسط مرد ) در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sachet: کیسه تک وعده ای ( نمک یا شکر یا مرب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

association: هیات The Football Association = هی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

par: عرف، متوسط، میانگین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet a need: تامین کردن نیاز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

actual employer: کارفرمای اصلی ( در مقابل کارفرمای و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sports: ورزشی ( صفت ) ورزش ها ( اسم )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

convenor: نماینده مستقر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pyrite: fool's gold شبهه طلا، طلای ابله

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double work: دوباره کاری double the work We do ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draw the line: حذف کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride around: راندن یک وسیله نقلیه یا سوار شدن بر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whale sighting: ( تور ) تماشای نهنگ ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valuation: ارزیابی، ارزش یابی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

host family: خانواده ای است که فردی غریبه را که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phase: فازبندی کردن، مرحله ای کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time effective: به موقع ، موثر در زمان مقرر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mullioned window: پنجره جرزدار سنگی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

character flaw: ضعف شخصیتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

understated: ساده، بی ریا He's very elegant, in ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick out of the crowd: be very easy to notice, in a positi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick out of the crowd: be very easy to notice, in a positi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reject sb for sth: تعویض یا کنار گذاشتن شخصی بخاطر چیز ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های علی سمندی زاده