پیشنهادهای afruz ja (٢٣)
له، متضاد علیه ( در برابر، مقابل، متضاد ) به معنی هم پیمان، هم نظر، هم دیدگاه، موافق
غنایم، جمع غنیمت به معنای هر چیزی که به یورش و تاخت از دیگری یا جایی برداشته شود. آنچه در جنگ به دست می آید، آنچه با زور گرفته شود، آنچه فرد پیروز ا ...
ناآشنا، به صورت ناشناس، غیروار، بیگانه وار،
زیاده، بسیاری ( ی مصدری، به معنی �بودن� ) ، زیادی ( ی مصدری به معنی �بودن� ) ،
دور از پنداشت، دور از پندار، دور از خیال
یورش وار، تازنده ،
بی تردید، بی گمان، بی اندیشه، بی دودلی، بی مخافات
پیمان داری، مهر به پیمان، بر پیمان خود ماندن، نگه داشت پیمان،
رعد و برق، آسمان غرنبه یا آسمان غرمبه.
پرهیزگار، دوری گزیدن، دوری کردن، دورداشت
مفسدان، جمع مفسد. اسم فاعل؛ فسادکننده. تباهی ساز، تباه گر، آلوده گران، آلوده کنندگان
لاقیدی از دو واژه ی �لا� به معنی �نه� و �قید� به معنی �بند� و �رنجیر� ساخته شده است. بی توجهی، جدی نگرفتن کاری، سهل انگاشتن، آسان گیری، بی بندوباری، ...
�سَختان� می تواند ترکیب درستی برای مشکلات باشد؟
مشاعیر: جمع مشعر ( شعور ) ، آگاهی، ذکاوت، درکِ ذهنی، عقل و منطق
در اندیشه ی، به خیالِ، به خواستنِ،
دیوارکشی شده
مرزبندی شده
معنی پارسی آن چه می شود؟ آیا پنهان رو درست است؟
یورش کنندگان،
تاراجگران
پارسی آن: سرشت
کاش معنی پارسی آن را بگنجانید.
اِشراف: تسلط ، چیرگی، زیر سلطه داشتن