پروین - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life affirming: حیات بخش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nice: خوش برخورد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disattenuated: تقلیل یافته

١ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٢ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

داستان سیاوش-شماره 15

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

start over: از سرگیری

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratch the an itch: برآورده کردن نیاز

٨ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kickstarting: شروع سریع کاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kickstarting: شروع سریع کاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grow: پیشرفت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unfold: نمود پیدا کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alternate: بدیل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

force feed: ( کسی ) را مجبور به یادگیری چیزی یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

force feed: ( کسی ) را مجبور به یادگیری چیزی یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horizontal: خط افقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear: به کار بردن، استفاده کردن ؟Do they ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is as good as it's gonna get: دیگه بهتر از این نمیشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is as good as it's gonna get: دیگه بهتر از این نمیشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matter of factly: سرد، بی روح

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump up and down: 1 - بالا و پایین پریدن 2 - عصبانی ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump up and down: 1 - بالا و پایین پریدن 2 - عصبانی ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excellent: تمام عیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exceptional: بی نظیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lastly: در نهایت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nice: خوش برخورد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it light: زورگو نبودن، بیش از حدحساساتی نبودن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flounder: وقت خود را به بطالت گذرندن، نداشتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

awkward: ناشیانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: اصل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sacrifice: ضرر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anchor: تحت کنترل درآوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start over: از سرگیری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wireframed: اسکلت بندی شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wireframed: اسکلت بندی شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first time: تازه کار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sink: ورشکست شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low level: سطح پایین، دون پایه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you will want: شما باید. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you will want: شما باید. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

check in with: احوالپرسی، خوش و بش کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by necessity: ضرورتاً، باید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by necessity: ضرورتاً، باید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collateral: وثیقه بازاریابی شامل مواد چاپی است ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put on the back burner: به تعویق انداختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put on the back burner: به تعویق انداختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clarity: وضوح فکری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

helpful: کارگشا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expected: قرار بود. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learn from: درس گرفتن، عبرت گرفتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on ramping: فرآیند ورود مجدد به نیروی کار پس از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on ramping: فرآیند ورود مجدد به نیروی کار پس از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

method of choice: بهترین روش برای رسیدن به نتیجه دلخو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

superfan: هوادار دو آتیشه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from farm to fork: از تولید تا مصرف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from farm to fork: از تولید تا مصرف

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just to name a few: به عنوان مثال For example

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just to name a few: به عنوان مثال For example

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sizzle: برند سازی آنلاین ( در بازاریابی )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

link juice: انتقال ارزش یک صفحه، به یک صفحه مشخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

link juice: انتقال ارزش یک صفحه، به یک صفحه مشخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go through: مرور کردن ( کتاب )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trailing: به دنبال. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trailing: به دنبال. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customer: در بازاریابی: مشتری بالفعل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one page: یک صفحه ای، تک صفحه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one page: یک صفحه ای، تک صفحه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be all and end all: 1 - علت اصلی. . . 2 - مهمترین قسمت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otherwise: غیر از این. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrambling: تقلا کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birds eye view: نمای کلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consideration: قصد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn it down: رد کردن ( پیشنهاد )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thought leadership: رهبری فکری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thought leadership: رهبری فکری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objection: نارضایتی ( مشتری )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fertile: موثر، مهم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

avatar: آواتار مشتری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

living: کسب درآمد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agricultural education: آموزش کشاورزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agricultural education: آموزش کشاورزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agricultural extension: ترویج کشاورزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agricultural extension: ترویج کشاورزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biodata: بیوگرافی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biodata: بیوگرافی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn to: مراجعه به

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

among: amoung= بین بیش از دو نفر between= ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top of mind: حائز اهمیت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life long learning: یادگیری مادام العمر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

life long learning: یادگیری مادام العمر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social capital: سرمایه اجتماعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

social capital: سرمایه اجتماعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unearth: کشف، فهمیدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

streamline: تسهیل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skimmer: خواننده سطحی نگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skimmer: خواننده سطحی نگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

including: گنجاندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nothing could be further from the truth: در حقیقت اینگونه نیست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viewer: بازدیدکننده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring it home: 1 - try your hardest to succeed or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring it home: 1 - try your hardest to succeed or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seek after: به دنبال. . . بودن، در جستجوی . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seek after: به دنبال. . . بودن، در جستجوی . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cross paths: to meet someone by chance and not b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring in: به ارمغان آوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irate: ناراضی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skimmable: قابل تند خوانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skimmable: قابل تند خوانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skimmability: قابلیت خواندن سریع متون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skimmability: قابلیت خواندن سریع متون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

step up: ارتقا دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put together: برگزاری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low ticket: نسبتا ارزان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low ticket: نسبتا ارزان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

script: متن بازاریابی تلفنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

there is no way: امکان نداره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

honestly: در واقع

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upvote: رای مثبت یا موافق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upvote: رای مثبت یا موافق

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

downvote: رای منفی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downvote: رای منفی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forgotten: گمنام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on purpose: آگاهانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in advance: زودهنگام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deliver: بعضی اوقات به معنای سود رساندن هست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top: گاهی اوقات به معنی رایج

١٠ ماه پیش

مدال‌های پروین