پیشنهادهای Farbod Maafi (٢٣)
مهرورزانه خواهشمندانه سید مهدی معافی
بهینه گساری بهگساری بهینه جویی بهگساری بهترین واژه می تواند باشد گساردن به معنی گذراندن است سید مهدی معافی
کژتابی منش ، پست گرایی روش ، تبه گشت منش و فروپاشش خوی در این میان تبه گشت منش و فروپاشش خوی مناسب تر به نظر می رند سید مهدی معافی
۱ - ریز سنجی / باریک بینی بجای دقت ۲ - ریز سنج / باربک بجای دقیق
۱ - باز گویه باز ( پیشوند به معنای دوباره/گشودن ) گویه ( سخن/گفتار ) ۲ - روشنگری روشن ( آشکار ) گری ( پسوند کار ) سید مهدی معافی
آزرم بجای حزب : مردم از آزرم ( حزب ) رقیب دوری کردند آزرمان بجای احزاب : آزرمان ( احزاب ) کشور برای گفت وگو گرد هم آمدند آزرمانه بجای حزبی : این یک ...
هَمکُنش و هَمپیوندی به دلیل سادگی، ریشهٔ فارسی قوی و دقت معنایی در توصیف کنش و پیوند افراد، مناسب ترین معادل ها هستند: هَمکُنش: برای تأکید بر جنبه ی ...
پاژرفتار و هَمگونی از نظر گویایی و دقت معنایی، گزینه های قوی تر و زیباتری برای ثبات شخصیت هستند: پاژرفتار: تأکید بر پایداری و استحکام منش فرد. هَم ...
نهانگاه یا وَرا ( برای امور ماورایی تر ) و پوشیده ( برای امور پنهان شده ) مناسب تر به نظر می رسد، زیرا این واژه ها ریشه ای کاملاً فارسی و ساختاری شفا ...
نهانگاه یا وَرا ( برای امور ماورایی تر ) و پوشیده ( برای امور پنهان شده ) مناسب تر به نظر می رسد، زیرا این واژه ها ریشه ای کاملاً فارسی و ساختاری شفا ...
احساس ( Feeling/Emotion ) : دل ورزی یا دریافتِ درونی سید مهدی معافی
احساس ( Feeling/Emotion ) : دل ورزی یا دریافتِ درونی
، �هشیاب� ( Hosh - y�b ) بهترین معادل است. این واژه کوتاهی و رسایی لازم را دارد و به خوبی مفهوم "سرعت و آمادگی هوش" را در لحظه می رساند. سید مهدی م ...
وَرزی ( Varzi ) ریشه: بن مضارع �ورز� ( ورزیدن، به معنای عمل مکرر، کوشش و کشت کردن ) . معنی: این واژه اسم مصدر است و به طور مستقیم بر عمل ورزیدن و ...
در میان این سه گزینه، واژهٔ بُن وَند ( Bon - vand ) هم ساختار کوتاهی دارد و هم معنای �اصل و ریشه� را به خوبی القا می کند که برای تمایز اساسی �زن یا ...
شُماره ای ( Šomāre'i ) ساختار: شماره ( اسم به معنای عدد، رقم ) ـه ای ( پسوند نسبت و صفت ساز ) . مفهوم: مربوط به عدد و رقم؛ آنچه بر پایه ی ارقام و ...
سِنجار ( Senjār ) ساختار: سنج ( بن مضارع فعل سنجیدن/اندازه گرفتن ) ـار ( پسوند نسبت و فاعلیت/ابزار ) . مفهوم: آنچه سنجیده می شود یا ابزار سنجش اس ...
برای واژه ی �اپراتور� ( Operator ) که به معنای راه انداز، گرداننده، کنترل کننده یا شرکت ارائه دهنده خدمات است، و با توجه به روش های واژه سازی پرفسور ...
سامانِش ( Sāmāneš ) ساختار: سامان ( اسم ) ـِش ( پسوند اسم مصدر و نتیجه ی عمل ) . مفهوم: عمل، فرآیند یا نظامِ سامان دادن و نظم بخشیدن. این واژه بر ...
سامان گر ( Sāmān - Gar ) ساختار: سامان ( اسم به معنای نظم و ترتیب ) ـگر ( پسوند فاعل و کننده کار ) . مفهوم: کسی یا چیزی که نظم و ترتیب می دهد. ای ...
. ریختار ( Rikhtār ) ساختار: ریخت ( بن ماضی از فعل ریختن و همچنین خود به معنی شکل ) ـار ( پسوند نسبت یا اسم ابزار/مکان، در اینجا به معنی صفت مفعولی ...
. بازمان ( Bāzmān ) ساختار: باز ( پیشوند به معنی پس، دوباره، باقی ) مان ( بن مضارع از فعل ماندن ) . مفهوم: آنچه که باقی می ماند و از گذشته به دور ...
زیست پیوند ( Zist - Peyvand ) ساختار: اسم ( زیست ) بن فعل ( پیوند - از پیوستن ) مفهوم: چیزی که پیوند و ارتباط مستقیم با زیست ( زندگی ) دارد، مان ...