پیشنهادهای Ali Rahimi (١١)
نه از درد دلهای ریشش خبر نه از چشم بیمار خویشش خبر
بسا تنگ عیشان تلخی چشان که آیند در حله دامنکشان
�ببخشود آن قوم را از عطا که هرگز نکرد اصل و گوهر خطا� یعنی: به بزرگواری از ایشان گذشت چرا که از چنین طایفه ای خطا ممکن نیست.
سینه �بینداخت شمشیر و ترکش نهاد چو بیچارگان دست بر کش نهاد�
متکبر �که چند از مقالات آن بادسنج که نه ملک دارد نه فرمان نه گنج�
نام قبیله ای که حاتم طائی به آن تعلق داشت. �رسولی هنرمند و عالم به طی روان کرد و ده مرد همراه وی�
قیامت کسی بینی اندر بهشت که معنی طلب کرد و دعوی بهشت بهشت دوم از �بهشتن� است. یعنی آدم معنی طلب کند و ادعا را کنار بگذارد.
کنفوسیوس: ماهی ها فراموش می کنند که در دریاچه ها و رودخانه ها زندگی می کنند؛ مردم فراموش می کنند که در جادوی �دائو� زندگی می کنند.
نوعی پرنده
نوعی پرنده
روسپی خانه ( ( . . . این زن هم رفیق زندگی من است، او را از نجیب خانه آورده ام. . . ) ) آناکارنینا