پیشنهادهای استاد حسین جعفری خویی (٩٤)
ضَرَب: در کلام وحی به چند معنی آمده است: ۱ - راه رفتن روی زمین برای انجام کاری، مانند سفر رفتن ( وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ ...
عُذر: پذیرش یک خطا با انتساب آن به علت غیر از نفس را عذر گویند که برای توجیه یک فعل خطا یا یک غفلت است. یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَ ...
فَرَش: گستردن یک شئِ بهم پیچیده را گویند. وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ، زمین را که حالت گرد و لوله ای است مثل فرش گسترانیدیم تا هرگز ...
عَیَر: به معنای میزان قرار دادن امری برای سنجش و ارزیابی دیگران است که امری اعتباری و قراردادی بوده و مبتنی بر حقیقت امر نیست که در احادیث از آن به ت ...
عَیَر: به معنای میزان قرار دادن امری برای سنجش و ارزیابی دیگران است که امری اعتباری و قراردادی بوده و مبتنی بر حقیقت امر نیست که در احادیث از آن به ت ...
عَیَر: به معنای میزان قرار دادن امری برای سنجش و ارزیابی دیگران است که امری اعتباری و قراردادی بوده و مبتنی بر حقیقت امر نیست که در احادیث از آن به ت ...
نَفَق: به معنی پُر کردن یک شکاف است. اگر این پُر کردن از خباثت باشد معنی نفاق و منافق است، ولی اگر از حُسن باشد انفاق گفته می شود. در نفاق پر کردن ظا ...
عَصر: به معنای فشردن یک شئ برای بیرون آوردن محتوای ارزشمند آن است، عصاره از عصر است. ( إِنِّی أَرانِی أَعْصِرُ خَمْراً ) وَالْعَصْرِ: عصر، تنگ شدن و ...
شَخَصَ: حالتی است که در آن مردمک چشم بر نقطه ای ثابت شده، پلک زده نمی شود و چشم به هیچ طرفی بر نمی گردد که نشان ترس یا حیرت است. مراد از شَاخِصَةٌ أَ ...
رَقَد: خوابیدن با چشم باز را گویند. ( وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ ) کسانی هم که طبق قرآن تَعْمَی القُلُوب هستند ( چشم دل شان کور است ) ...
رَقَد: خوابیدن با چشم باز را گویند. ( وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ ) کسانی هم که طبق قرآن تَعْمَی القُلُوب هستند ( چشم دل شان کور است ) ...
طَرْف: دو سوی سفیدی چشم را طرف گویند. مراد از قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ یعنی دو سفیدی اطراف مردمک چشم حوریان بهشتی کوتاه است چرا که نماد زیبایی آنان ...
نَوم: در نوم و یَنام، انسان در چشمِ سرش پلک اش بر روی مژه افتاده و خواب است. مولای متقیان حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: �النَاس یَنام إذا مَات انْت ...
لَغَبَ: به معنای سختی ناشی از محدودیت در فضا و تنگی مکان است. وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَم ...
رَطْب: رطوبت، به معنای قوانین انعطاف پذیر حق تعالی آمده، ( وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ) برخی قوانین و ...
یَابِس: از یَبَس، به معنای قوانین غیرانعطاف پذیر حق تعالی که مثل شاخه درخت خشک اگر خم شوند می شکنند و قابل تبدیل نیستند. مثال نماز حکم یَابِس الهی اس ...
عَضَل: در فشار قرار دادن کسی برای انجام دادن مقصود کسی را عَضَل گویند. إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ ...
عَضدَ: از آرنج تا کف دست را عَضُد ( و از کتف تا آرنج را عضله ) می گویند. عضد باید منعطف باشد تا در برداشتن اشیاء و هر کاری موفق شد و نیروی عضله قابل ...
فَضَیَ: به معنای شکستن و سپس پراکنده شدن است. وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ، نقره را فِضّه گویند چون اگر تحت فشار قرار گیرد شکسته و ...
فَضَیَ: به معنای شکستن و سپس پراکنده شدن است. وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ، نقره را فِضّه گویند چون اگر تحت فشار قرار گیرد شکسته و ...
وَذَر: ماهیت در هر شئ یک ماهیت خیر و یک شرّ نهفته است، اگر کسی ماهیت خیر یک شئ را ترک کند و ماهیت شرّ آن را باقی بگذارد به این رها کردن وَذَر می گوین ...
خَتَر: کسی که فکر می کند در قوم اش از او برتر نیست را گفته می شود. وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى: یعنی ای موسی من تو را برگزیدم و بر ه ...
تَرک: یک شئ از ماهیت و قالب تشکیل شده است، اگر کسی ماهیت و قالب را با هم رها کند به آن تَرک گویند، مانند ترکِ دارایی. هر ارث از یک قالب تشکیل شده است ...
بَلَسَ: به بن بست رسیدن اقدامات یک شیاد، که این توقف مطابق میل او نیست بلکه امری تحمیلی و قهری در حق اوست و درصدد پیدا کردن راهی برای آن بن بست خواهد ...
بَلَسَ: به بن بست رسیدن اقدامات یک شیاد، که این توقف مطابق میل او نیست بلکه امری تحمیلی و قهری در حق اوست و درصدد پیدا کردن راهی برای آن بن بست خواهد ...
قَمیص: به معنای پیراهن است . پیراهن یوسف شاهد پاکی او بوده است برای همین یوسف نبی برای تبرک آن را به پدر فرستاد. ( اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلْقُو ...
قَوْلً سَدِید: سدید از سدّ، گفتاری است که از هرگونه ابهام، دو پهلو بودن، بیان محتاطانه و مشابه دور باشد. مثال حق تعالی می فرماید: �شراب حرام است� این ...
سدّ: به حایلی می گویند که نباید از یک سوی آن به سوی دیگرش چیزی ردّ شود. نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَىٰ أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا
تَطَیُّر: از طَیر ( پرنده و پرواز کردن ) به معنای فال بد زدن، بدبیاری و بدشگونی است. کافران همه انبیاء را تَطَیُّر و عامل بدبیاری خود معرفی می کردند. ...
طَیْر: به پرواز کردن هر چیز در آسمان گفته می شود. علاوه بر شرط پرواز، شرط فرود هم از شرایط طَیْر است. ( وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ ) هواپیما اگر به آسمان ...
یَأس: اگر انسان به وجود چیزی یقین کند ولی پس از جستن آن از یافتن اش ناامید شود به آن یأس گویند. فَلَمَّا اسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًا برادرا ...
قُنُوط: در قُنوط، انسان به وجود چیزی ایمان ندارد و لذا دنبال آن هم نمی گردد. قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُ ...
حیله: از حَلّ یعنی جستن راه حل در زمان اضطرار را گویند و مذموم نیست: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا یَسْتَ ...
مَکْر: در مکر انسان از قبل نقشه ای برای امری شوم می کشد، چنانچه قوم صالح نقشه کشیدند بر بالای کوهی روند و سنگی به سمت او برای نابودی اش پرتاب کنند ( ...
ریاء: از "رُؤیت" و از ریشهٔ رءی به معنای دیدن است، مثال: کسی کار خوبی می کند که همه ببینند و از او تعریف کنند. ریا از مصادیق شِرک خفی است و نه تنها ب ...
خَطَف: به معنی در خطر افتادن یا خطر کردن، که امروزه به "ریسک" معروف است. مراد از یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ، یعنی در خطر بودید و با گفتن از دین خود به ...
وَفَقَ: به خواست خداوند بر خواسته انسان در امر خیر را گویند. إِنْ یُرِیدَا إِصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا: حق تعالی بر کسانی که بخواهند بین ...
وَفَقَ: به خواست خداوند بر خواسته انسان در امر خیر را گویند. إِنْ یُرِیدَا إِصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا: حق تعالی بر کسانی که بخواهند بین ...
خُدعه: همان ریا است ولی نیت خدعه گر با ریاکار، متفاوت است هرچند عمل شان یکی است. خدعه گر کسی است که هم می خواهد سود کند و هم با نقاب ایمان و دین به م ...
عنایت: از عَنَت است. اگر انسان در عبادت و خلوت خویش با خدا هم بر او لطفی شود و چون گردن شکسته به عبادت خدا رود به این لطف الهی عنایت گویند. وَعَنَتِ ...
وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ یعنی تمام خلایق در روز قیامت چنان از شرمندگی ظلمی که بر گردن دارند حاضر می شوند گویی گردن شان شکسته و خرد ش ...
عَشَی: به معنی پوشاندن تاریکی در شب، زمین را گویند. وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ: یَعْشُ یعنی ...
کَید: از کاد، به تلاش نزدیک کید گویند. در کید انسان نقشه ای برای نابودی و ضرر به کسی ندارد بلکه درصدد تأمین منافع خویش نقشه ای می کشد و اگر در زمان ا ...
کَید: از کاد، به تلاش نزدیک کید گویند. در کید انسان نقشه ای برای نابودی و ضرر به کسی ندارد بلکه درصدد تأمین منافع خویش نقشه ای می کشد و اگر در زمان ا ...