پیشنهاد‌های استاد حسین جعفری خویی (٩٤)

بازدید
٢٢
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

دَرَیَ: به معنای دانستن غیب الهی است که در تمام قرآن به صورت نفی آمده است چون کسی جز خداوند به آن علم ندارد. ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لا ال ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

دَرک: از دَرَکَ به معنی فرو رفتن چیزی در چیزی طوری که دیده نشود، طبق قرآن این فرو رفتن یا در آب یا در زیر زمین است. به زیر زمین و طبقات زیرین جهنم دَ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

تَبَسُّل: منسوب کردن علت اصلی و نهایی هر کسب ( اعم از خیر و شر ) در دنیا به کسی غیر از خدا را گویند. وَذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عِناء: به معنای شکستن و له شدن استخوان در بدن را گویند که بعد از این حالت قامت انسان دیگر توان سرپا ایستادن ندارد. لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

نَظَر: در قرآن به معنای نگاه کردن با چشم سَر است، دیدار مادی و دیدنی که برای همه ممکن، بدون حائل و قابل انتقال مفهوم می باشد. أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِل ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

انسان: از ریشه نَسَی به معنای فراموش کننده است و خطاب کردنِ اشرف مخلوقات به انسان، یعنی من خصوصیات تو را می گویم ولی تو فراموش کار هستی. إِنَّ الْإِن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بَشَر: از ریشه بَشَرَ به معنای پوست گرفته شده است. بدن انسان از پوست پوشانده شده، "بشر" یعنی موجودی که براساس وارداتی از شادی و غم پوست او جمع و بسته ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مَرء: این واژه به انسان از بُعد قابلیت اش برای أَرَیٰ ( دیدن معنی و با چشم دل ) اشاره می کند. گرچه در آیه ۱۰۲ بقره به معنای جنس مَرد آمده ولی در غالب ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مانع: به حدّ واسط دو شئ گفته می شود که هرگز قابل کنار زدن نیست. مثال دیوار یک اتاق مانع است که هرگز کنار زده نمی شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حجاب: در کلام وحی واژه حجاب به دو معنا ذکر شده است: ۱ - حجاب به معنای پرده ای که در خانه آویزان می کنیم. ( وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُو ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خَیْب: به معنای ناامیدی است که بعد از انتظار برای فتح بر انسان وارد می شود. وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، خداوند وعده فرموده برای م ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دَسّ: به معنای دسیسه و پنهان کردن چیزی بعد از خیانت را گویند. وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا، یعنی هر کس دسیسه ای بر کسی پنهان کند، مثال نقشه پیروزی بر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خَرَق: هر چیزی که در پشت آن آبی باشد که اگر آن شئ پاره شود آب ورای آن به بیرون راه می یابد خَرَق گفته می شود. قالَ أَخَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها، ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قَعَد: به نشستنی که برخاستن و قابلیت تکیه را داشته باشد، گویند. دیوار یک بنا، قاعده آن است چرا که طوری بر زمین نشسته و بنا می شود که سقف بنا بر روی آ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بَازِغَةً: به معنای پیدا شدن تمام قرص خورشید در زمان طلوع است که بیشترین بزرگی خورشید در دیدن در آن زمان است ( هَذَا أَکْبَرُ ) و خورشید بسیار بزرگتر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

طَلَبَ: به جستجوی شدید چیزی کمیاب که جوینده قصد ربودن آن را دارد، گفته می شود. به دانشجوی علوم دینی طلبه گویند، چون در جستجوی معارف اصیل و ربودن آن ا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عَتَدَ: بهره بردن و استفاده از چیزی که در دسترس است گویند. مثال اگر ناهار را از رستوران حاضری بخریم واژه أَعْتَد باید به کار بریم. "إِنَّا أَعْتَدْنا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عَتَدَ: بهره بردن و استفاده از چیزی که در دسترس است گویند. مثال اگر ناهار را از رستوران حاضری بخریم واژه أَعْتَد باید به کار بریم. "إِنَّا أَعْتَدْنا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عَتَدَ: بهره بردن و استفاده از چیزی که در دسترس است گویند. مثال اگر ناهار را از رستوران حاضری بخریم واژه أَعْتَد باید به کار بریم. "إِنَّا أَعْتَدْنا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عَظَم: به معنای عدم پوسیدگی و کهنه شدن است. از آنجا که استخوان های بدن دیرترین زمان برای پوسیدن در زیر خاک را طی می کنند بر آنها عِظام اطلاق می گردد. ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عَظَم: به معنای عدم پوسیدگی و کهنه شدن است. از آنجا که استخوان های بدن دیرترین زمان برای پوسیدن در زیر خاک را طی می کنند بر آنها عِظام اطلاق می گردد. ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هَیئ: به معنای آماده کردن یک شئ لازم برای قرار دادن شرط کافی در آن را گویند. وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تَن‍ْهَر: از ریشه نهر، به معنی تغییر دادن مسیر نهر آب را گویند. نهر رود کوچکی است که مسیر آن به چپ یا راست به راحتی قابل تغییر است. نَهار ( روز ) از ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بَحر: بحر به دریای بزرگ گویند که کشتی ها در آن سفر می کنند. وَمِنْ آیَاتِهِ الْجَوَارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یَمِّ: به رود بزرگی گویند که مسیرش قابل تغییر دادن نباشد. أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خَفَض: به باز کردن پرهای یک پرنده در زمین برای مراقبت و محافظت از فرزندان اش گفته می شود، وقتی جوجه یک مرغ در خطر باشد، آن مرغ در حالی که بال های خود ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خَفَض: به باز کردن پرهای یک پرنده در زمین برای مراقبت و محافظت از فرزندان اش گفته می شود، وقتی جوجه یک مرغ در خطر باشد، آن مرغ در حالی که بال های خود ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذُلّ: پرواز پرنده در ارتفاع پایین را ذُلّ گویند. فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا: حق تعالی به زنبور امر می کند در ارتفاع کم پرواز کند. وَاخْفِضْ لَ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طاقَ: اگر باری که بر کمر یک شئ قرار می گیرد به اندازه ای زیاد و خارج از تحمل باشد که آن را خم کند به این حالت طاق گویند ( رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رَحَلَ: بردن باری از مبدأ به مقصد را رَحل گویند. ( فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ) رحلت حالتی را گویند که ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غَسّاق: از غَسَق، به معنای فراگیر و پوشاننده است. وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ، یعنی از شرّی که شب همه جا را فرا می گیرد. غَسّاق غذایی است که کل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اخلاق: از خَلق و نوعی آفرینش رفتار الهی در انسان همراه با آفرینش جسم خاکی اوست. "إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ" یعنی خُلق نبی مکرم اسلام ص همراه خِلق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قَسَی: به معنای سنگدلی است. در کلام وحی قساوت قلب بعد از قتل و کشتار ذکر شده است، یکی در قتل ناقه صالح و دیگری در قتل قوم موسی، ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شَکَل: به حالتِ یک شئ گفته می شود که در ماهیت با شئ دیگر مشترک ولی در نوع متفاوت است. هذَا فَلۡیَذُوقُوهُ حَمِیمٞ وَغَسَّاقٞ وَآخَرُ مِنْ شَکْلِهِ أَ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبشیر: در اکثر آیات کلام وحی، به معنی شادی واقعی و با پشتوانه، در زندگی دنیا و سعادت اخروی آمده است، خداوند قرآن را بشارتی بر متقین معرفی می کند: فَإ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فَرَح: در اکثر به معنی شادی بدون علت، بی پایه، کاذب و معصیت بار آمده است. مثال، کسی که به همسایه خود حسادت دارد و با مرگ فرزند او شاد می شود، این شاد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَهیج: به آن شادی که در یک لحظه بر انسان عارض شده و موقت و گذرا باشد گفته می شود. یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرّ: به پرتاب شعله های آتشی که انسان به دست خود برافروخته است شرّ، و به شعله های آن شراره گفته می شود. إِنَّهَا تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ، اشاره ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکث: درنگ کردن با ایستادن در محلی بدون حرکت. قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا: اشاره به دستور توقف توسط موسی بر اهل بیت اش، وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طَفَیَ: از طَ فَ أ به معنی خاموش کردن آتش نفس است. یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ، دشمنان خداوند برای فرونشاندن آتش نفس شان تم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عُصبَة: به فشار تکبر نفس گویند. إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ، یعنی صاحبان ثروت، با دیدن ثروت قارون که بیشتر از آنان بو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَرَحَ: درنگ کردن در انجام کاری را گویند، این کلمه سه بار در کلام وحی به حالت نفی آمده است. موسی نبی به همراه خود گفت: "لَا أَبْرَحُ" یعنی لحظه ای در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عروج: از ریشه عَرَج، به بالا رفتن یک شئ همراه لرزش و ارتعاش را گویند. مراد از الأعَرج کسی است که در زمان بالا بردن لقمه یا قاشق غذا دچار لرزش دست می ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَرَیَ: حرکت در یک راه سرّی را گویند. "فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ" یعنی به لوط راهی سرّی و محرمانه نشان دادیم تا از آن راه شهر را ترک کنند. قَدْ جَعَلَ رَبُ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حَجَز: حاجز ایجاد خشکی بین دو آب است. حجاز آن خشکی است که در بین آب ها قرار گرفته است. ( مانند شبه جزیره عربستان ) فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ ح ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِسوت: لباسی است که انسان بر تن می کند تا آبروی او حفظ شود. بر پدر واجب است روزی و لباس همسر و فرزندان اش را در حدّ متعارف تأمین نماید ( وَعَلَى الْم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

أَدْنیٰ: از دنی، کنار هم و نزدیک هم فشرده شدن را گویند، طوری که چیزی دیده نشود. قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ، دانه های انگور چنان در کنار هم فشرده شده که ساق ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جَیْب: به کناره های بدن جَیْب گفته می شود. خداوند در حق موسی نبی می فرماید: وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ. جَیب پهلوها هستند که از طرفین دیده می شود ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خُمُر: به هر چیزی که عقل انسان را محو و او را مستعد خواطر شیطانی سازد، خُمُر گفته می شود ( یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ ) "وَلْیَضْرِبْ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

أَتْرَابٌ: اتراب به خاکی گفته می شود که بعد از قطرات باران از زمین بر می خیزد و انسان از آن بو، که بوی حیات و زندگی است لذت می برد. ( وَعِنْدَهُمْ قَ ...