رو - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the tip of the iceberg: کجاشو دیدی، تازه اولشه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

end in tears: آخر و عاقبت نداشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the real mccoy: واقعی ، اصل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the real mccoy: واقعی ، اصل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take a raincheck: باشه برای بعد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go for a spin: دور دور کردن، گشت زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go for a spin: دور دور کردن، گشت زدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fast and hard rules: عمرا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock’em dead: پوز کسی رو زدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look what the cat’s dragged in: ایش ببین کی اومد، ریختشو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look what the cat’s dragged in: ایش ببین کی اومد، ریختشو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose one’s edge: Pas raft kardan, dige ro form nabod ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose one’s edge: Pas raft kardan, dige ro form nabod ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep something under wraps: Chiziro makhfi negah dashtan, penha ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

touch a raw nerve: Ro noghte zafe kasi dast gozashtan

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow somebody off: کسی رو تحویل نگرفتن، محل کسی نذاشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow somebody off: کسی رو تحویل نگرفتن، محل کسی نذاشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to walk out on somebody: کسی رو ترک کردن، کسی رو تنها گذاشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it has my name on it: خوراک خودمه، انگ منه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i only do it for kicks: کاری رو برای هیجان انجام دادن

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های رو