مدالهای رزانا لاولی
٨
١٧٥
١٧
٠
١٤
٣
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
not being a patch on someone: به گرد پای کسی نرسیدن، انگشت کوچیکه ...
٣ روز پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
punking someone: سر کار گذاشتن، دست انداختن کسی
٥ روز پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
risen up someone's nose: از دماغ فیل افتادن
٦ روز پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
blew at someone: تو فارسی خودمونی می تونیم بگیم: زد ...
١ هفته پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
run at someone: حمله ور شدن به سمت کسی دویدن به سمت ...
١ هفته پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
push into corner: "گیر انداختن" یا "تو منگنه گذاشتن"
١ هفته پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
make obvious: رو کردن، واضح نشون دادن، تابلو کردن ...
١ هفته پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
frog in a well: "Just a frog in a well" اصطلاحی هست ...
١ هفته پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
hit my limit: دیگه بریدم، دیگه توانم تموم شده، به ...
١ هفته پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
quite the statement: عجب سخنرانی ای
١ هفته پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
my words still carry some weight: حرفم هنوز اعتبار داره، حرفم هنوز بر ...
١ هفته پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
put measure in: اصطلاح "put measures in" به معنی "ا ...
١ هفته پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
wasn't the brightest bulb in the box: اصطلاح "wasn't the brightest bulb i ...
١ هفته پیش
اولین دیسلایک کردن
-
همه
٢ هفته پیش
ثبت اولین پیشنهاد
-
دیکشنری
-
٢ هفته پیش
اولین لایک کردن
-
همه
٢ هفته پیش
انتخاب عکس پروفایل
-
همه
٢ هفته پیش