علی راد - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام تا شام: بامداد تا شامگاه

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتومات: خودبخود

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعارض: ناهمسانی

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دورهم نشینی: دورِهمی، مهمانی، میهمانی، پارتی، نش ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرینیت: طعم دار کردنِ موادِ غذایی به ویژه گ ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گلنگدن: رُو آیَک ( روَنده و آینده )

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار درست: a top - notch

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوشت کوبیده: minced meat, pemmican, papmeat, mas ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صرف: خوردن، نوشیدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتو گرفتن: مچ گیری، مچ گرفتن، بهانه گرفتن، فرص ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جهان وطن: cosmopolitan

٣ ماه پیش

پرسش با حداقل ١,٠٠٠ بازدید

-

بپرس

-

اثیر در ادبیات فارسی به چه معنایی ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهارپذیر: قابلِ مهار، قابلِ کنترل، کنترل پذیر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاترول: خودروی نظامیِ شاسی بلند

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اماره: �اماره� یکی از راه های اثبات یک ادع ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هرزه گی: fornication، فساد، زنا، فاحشه بازی، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اینترکام: دستگاه تماس داخلی، پیام فرست داخلی، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با هیجان: هیجان زده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیچیده: مشکل

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاک کار: نظافتچی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوشحال کننده: مایهٔ شادی، شادی بخش، مسرورکننده، ف ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صد چندان: بیش از گذشته، بیش از پیش، فراتر از ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حال و روز: وضع، وضعیت، شرایط condition, state

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حجر: dementia، زوال عقل، جنون، دیوانگی، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موچسب: این نام را در فارسی به اشتباه مو و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زمان دار: محدود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لشگر: لشگر نادرست و �لشکر� درست است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گره گشا: facilitator، راه گشا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جایگیری: مستقر شدن، استقرار، Settle

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلند بلند: بُلندبُلند، با صدای بلند، به صدای ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بار خاص: دیدار خصوصی با مقامِ بالا

١ سال پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

١ سال پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترم: نیمسال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر کسی را زیر اب کردن: knock off

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رازگاه: رازدار، رازدان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رازدان: جای راز، رازگاه ( مثل قندان=جای قند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاک سینه: نام روی سینه، بَج نام، پلاک اسم

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جرقه زدن: روشن شدن، روشن کردن، شروع شدن، خطور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رمانتیک: عاشقانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرف ث: پنجمین حرف از ۳۲ حرف الفبای فارسی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دانشجو: محصّل، شاگرد، طلَبِه، تلمیذ، جویای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یکدیگر: هم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عوام فریب: لُمپن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پوپولیست: عوام فریب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لمپن: Lumpen، عوام فریب، پوپولیست، متظاهر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بورسیه: حمایت مالی دانشجوی نیازمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scholarship: حمایت مالی دانشجوی شایسته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بینگو: بفرما، دیدی؟، تایید، اوکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بینگو: بفرما، دیدی؟، تایید، اوکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیشتر: مترادف بیشتر: افزون تر، زیادتر، اغل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقاهت: ریکاوری، convalescent

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نقاهت: ریکاوری، convalescent

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حتا: حتّی، حتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مربوطه: مشخص شده، مرتبط،

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ویو: دید، نگاه، زاویه دید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلنبار: انبار، جمع، انداخته، بالاآمده، تجمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعامل: دادوستد، تبادل، اشتراک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توسل: کمک، یاری، اتکا، مدد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اپ ول: اِپول، نوار شانهٔ پیراهن، بند شانه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اریمان: وارونهٔ نامیرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیشیکا: �کیشیکاکیشیکا� صدای کشیده شدن کفش ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فشرده: تنگِ هم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلوخان: حیاط جلویی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیرانه سری: سالمندی، سالداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سران: رهبران، رؤسا، مسؤولان، مقامات، حاکم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضرب گرفتن: تنبک زدن، آرام و منظم روی جایی ضربه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نخ تسبیح: محل اتصال، حلقهٔ وصل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازگشته: برگشته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رفرنس: مرجع، مبنا، محل رجوع، پایه، آدرس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرودگاه: مطار، میدان هوایی هردو حاکی از جنبه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بج: نشان، علامت، آرم، شناسه، نشانه، کار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قلمبیده: بیرون زده، بادکرده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ذرخش: آذرخش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تلؤلو: نورافشانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محقق: مُحقَّق = تحَقُق یافته، واقعیت یافت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به روزرسانی: آپدِیْت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پخشیدن: پخش کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گذاشت: قرار داد، مستقر کرد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی مثال: ارزنده، ارزشمند، فوق العاده، بهت آو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساعات: زمان ها، ساعت ها، اوقات، وقت ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tape player: پخشِ صوت، پخش صوت، پخشِ صدا، پخش نو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

واقعیات: واقعیت ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خط مقدم: مرز کشور، محل تلاقیِ سربازانِ دو سر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ممیزه: قابلِ تمیز، قابلِ تشخیص، ویژه، خاص

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ملزومات: لوازم، لازمه ها، نیازها، مواردِ لاز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صفات: خصوصیات، صفت ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بغض الود: گرفته، پُرغَم، غمگین، ناراحت، افسُر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کش دار: پُر کشِش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بچه داری: فرزندآوری، فرزندداری، بارداری، تربی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرزند اوری: بچه داری، بارداری، تربیت بچه، اداره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرزنداوری: فرزندداری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زجر اور: آزارنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پوکاندن: منفجر کردن، داغان کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قوز بالا قوز: مشکل روی مشکل، دردسرهای پی درپی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پر هیبت: با هیبت، ترسناک، پُرهیبت، باشکوه، پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پر هیبت: با هیبت، ترسناک، پُرهیبت، باشکوه، پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فاندیشن: پی، اساس، فونداسیون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فونداسیون: پی، فاندیشن، زیرسازی، پایه، اساس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دفعات: مراتب، دفعه ها، مرتبه ها، چندین دفع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فاقد: بی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیمبل زیمبو: زلَم زیمبو، تزیینات، آویز، خرت و پِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قایل شدن: درنظر گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوشامد گفتن: خیرمقدم، استقبال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پی اچ دی: دکترا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تلاقی بصر: چشم در چشم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم اهمیت: غیر مهم، ناچیز، نا مُهِم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلید خوردن: آغاز شدن، استارت زدن، شروع کردن، با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقامات: مدیران، مدیرها، مسؤولان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

schoolhouse: مکتب خانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اعتراض نامه: واخواهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پوف کردن: دمیدن با دهان، پُف کردن ( پُف بیشتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادوکلن: عطر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خاتمیت: آخرین بودن، خاتمه دادن، خاتمه یافتن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جامع نگر: گسترده، فراگیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقاهت خانه: نقاهتگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلای جان: تهدید، خطر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جزء به جزء: یک به یک، ریز به ریز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تند پرواز: تندپر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسه اسه: آسه آسه، آسّه آسّه، آهسته آهسته، گا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسایل: موضوع ها، موضوعات، بحث ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شهوت انگیز: هوس انگیز، وسوسه انگیز، وسوسه بر ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احیاگر: زنده کُننده، حیات بخش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر و پیمان: مُفَصّل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استنشاقی: بوییدنی، بوکشیدنی، نفَسی، تنَفُسی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پکاندن: پُکاندن، پوکاندن، داغان کردن، منفجر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

من باب: به عنوانِ، از بابتِ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inteligent service: سرویس اطلاعاتی، امنیتی، اداره امنیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سکالیدن: مشورت کردن، رایزنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در ضمن: راستی، ناگفته نماند، گفته باشم، این ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاخ و شانه: قُلدرمآبی، هَل مِن مبارزطلبی، مبارز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مذاکره گر: مذاکره کننده، گفتگوکننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتومن: چهارپایه، بخشی از مبلمان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پچپچیدن: پِچ پِچ کردن، زمزمه کردن، آرام حرف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورداشتن: * گرفتن ( در �عکس ورداشتن� = عکس گر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سروگوش کسی جنبیدن: Crave intrigued

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاق باز: برای من روشن نیست که آیا کدام از ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواد درسی: سرفصل ها، درس ها، موضوع ها، عنوان ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالغانه: بزرگانه، مربوط به افراد بالغ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hitching post: اسب بند، میلهٔ افقی جای بستنِ اسب

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های علی راد