الهام حمیدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

string: مجموعه . مثلا strings of sounds . . ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eternal: الهی eternal Providence مشیت الهی

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transparent: قابل فهم

٣ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

input: اطلاعات ورودی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accessibility: آمادگی برای پذیرایی ( در صنعت گردشگ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dementor: دوستانی ک می گن مرگخوار . . . . . . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

literacy: سوادآموزی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alumni: فارغ التحصیل

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tidy up: جمع و جور کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seeker: جوینده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

line: دیالوگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stagger: یکه خورد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soberly: جدی ــ موقر و متین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drawing: از اونجایی که برای واژه ( painting ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swerve: منحرف شدن ( مثلا منحرف شدن ماشین از ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fair trade: قرارداد منصفانه ، تجارت منصفانه ، ت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convention: قواعد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geezer: پیرمرد هاف هافو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geezer: پیر و پاتال

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

symbolical: نمادین، به صورت نمادین

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delectus: انتخاب صفحاتی برای ترجمه، خصوصاً لا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legit: نمایش مشروع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extremity: پایین تنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ichthyomorphic: ماهی وار، دارای خصوصیات ماهی ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loanword: لغت غرضی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loanword: لغت غرضی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

modifiction: تغییرات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

based in: با اصلیت. مثلا based on barselona, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inform: نشأت گرفته از. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magazine: هفته نامه، ماه نامه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deprive away: بیرون کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hibernaculum: جای استراحت زمستانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turn aside: تغییر موقعیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cohision: انسجام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cohision: انسجام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supposed to: انتظار می ره که. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apply to: درخواست دادن به جایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inauguration: روز سوگند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motor: توانایی های حرکتی بدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

motor: توانایی های حرکتی بدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drill: تمرین های نظامی، آمادگی کار با اسلح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

offer: ارائه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consecrated: مقدس، متبرک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consecrated: مقدس، متبرک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leviticus: کتاب مقدس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launch: شروع به کار کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

judgement: تشخیص

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misjudgement: ناعادلانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ICE: یخبندان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put a finger on somethings: اشاره داشتن به چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

much more: بسیار بیشتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

again: در یک باز نگری مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equally likely: احتمال برابر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

closure: تعطیل شدن ( یک مکان )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swerve: منحرف شدن ( مثلا منحرف شدن ماشین از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observed: رویت شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it would be right to say: " این درست خواهد بود که بگوییم " ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

actual: در حال حاضر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mention it to him: این مورد رو بهش یاداوری کن.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

line: دیالوگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle: توافق کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humbug: حقه باز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humbug: حقه باز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

death cold: بدجوری سرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wire: گرایش . علاقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entire: همه ی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agreement: تطابق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let out: اجاره دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mainstream: از نظر عموم مردم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partner: هم صحبت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

herd: گَلّه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leave the table: از پشت میز بلند شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stiff: the drawer is stiff کشو گیر کرده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paralyse: زمین گیر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neighbouring: همسایه، هم جوار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neighbouring: همسایه، هم جوار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underdeveloped country: کشورهایی جهان سوم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whaling: شکار نهنگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mast: میله پرچم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fine: زیبا و خوش منظره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

council: شورا ، انجمن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

council: شورا ، انجمن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self catering: خود شخص باید برای خودش درست کند.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predominantly: کاملاً

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catalytic converter: فیلتر لوله اگزوز ، دودگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guidelines: دستورالعمل های

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

left standing: سرپا ماندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tremor: شدت لرزه. . ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flash flood: سیل ناگهانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

also: در هر صورت. و راجع به اون دوستمون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fellowship: کمک هزینه تحصیلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convey: انتقال مفهوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pile: یه عالمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moonlight: شغل دوم داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terraced: مجتمع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

human society: جامعه انسانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modifiers: توصیف کننده ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sequence: مجموعه ای از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collective: دسته جمعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conviction: اعتقاد راسخ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nescafe: نسکافه ــ قهوه فوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apply: درخواست دادن . خصوصا وقتی استفاده م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

responsible job: شغل پر مسئولیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

difficult customer: مشتری سخت پسند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

difficult customer: مشتری سخت پسند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lardos: خیکی ( منظور افراد بسیار چاق )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arithmetic: علم حساب و کتاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a shortage of people: عده کمی از مردم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bricklaying: آجرکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wage: دستمزد ( واژه ای که برای کارگران اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay: حقوق یا پرداخت ماهیانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salary: حقوق. که البته وجهه اجتماعی بهتری ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low window: کم ارتفاع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismal: بی روح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vivid: خوش رنگ و درخشان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

why: به این دلیل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abstractedly: بی حواسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opened knife: چاقویی آماده ی حمله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pailfuls: پر. ( این سطل آب پر است )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

souse: خالی کردن ( آن ها چند سطل پر از آب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stanchion: اصطبل _ و گاهی به معنای قاب دور گرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

replenish: احیای مجدد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expensive: پر سود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

social group: عموم مردم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finance: تامین و پشتوانه مالی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

electronically: الکترونیکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

community: محله

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leader: رئیس و سرکرده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appropriate: اون دوستی که گفته بود" معنی تشکر هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in plenty of time: سر فرصت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in plenty of time: سر فرصت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single year: هر ساله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monetary restraints: محدودیت پولی ـ از نظر مالی در مضیغه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconvenience: اسباب زحمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facility: تسهیلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipation: آمادگی برای انجام کارها ــ آینده نگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recreation: تجدید قوا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air seat: بلیط هواپیما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adhere: معتقد بودن ؛ اعتقاد داشتن به چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profound: اساسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conviction: جرم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retail price: قیمت خرده فروشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i should be pleased: قطعا خوشحال می شوم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

WI: مخفف کلمه واشینگتون. که نام یکی از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low context culture vs high context culture: فرهنگ غنی در برابر فرهنگ فقیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low context culture vs high context culture: فرهنگ غنی در برابر فرهنگ فقیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SO: در نتیجه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

employment: به کار گیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a news release: اشائه خبر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representation: تجسم ، نمایش ، ارائه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

essence: ماهیت وجودی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

folklore: آداب و رسوم آبا و اجدادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

network: مسیر ارتباطی . ( به ویژه در اقتصاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strong: پرمایه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

denominator: ویژگی مشترک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expected: احتمالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rumble: درگیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pierced: پرسینگ _ سوراخ شده برای انجام پرسین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viscera: دل و روده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

further corner: کنج

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burying: مدفون شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burying: مدفون شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glazed: برق زدن. . . چشمانش برق می زد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

straying: منحرف شدن به سمتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dementor: دوستانی ک می گن مرگخوار . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hostel: مهمانخانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

benignant: مهربانانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melancholy: حزن آلود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only i regret: تنها پشیمانی من این است که . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

popper: ظرف مخصوص درست کردن ذرت بو داده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick me in the teeth for no reason: something that is very shocking and ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is a double standard here: اینجا پارتی بازی شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adopted sister agreement: پیمان خواهر خواندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the gifted person: شخص هدیه دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

addressing: خطاب قرار دادن اشخاص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to ready to eat food: غذای آماده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put him behind the bar: اونو دستگیرش کن، بندازش پشت میله ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the real thing: حقیقت محض

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misconstrual: اشتباه محض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

small window: روزنه امید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

order: توصیه کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقتصاد دگر اندیش: heterodox economics

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اقتصاد اثباتی: positive economics

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

physiocrats: اقتصاددانان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratching the head: think hard about ، فکر کردن زیاد در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assonant: جناس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

organization: ساختار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be easy on yourself: به خودت سخت نگیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enamelwork: مینا کاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monogenesis: تک ریشه ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laminal: در زبان شناسی، آواهایی ک توسط تیغه ...

١ سال پیش

مدال‌های الهام حمیدی