پریسا رئیسی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modestly: متواضعانه

٦ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assistantship: کارآموزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assistantship: کارآموزی

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telecommunications: ارتباط از راه دور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

qol: مخفف Quality of life یعنی کیفیت زن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qol: مخفف Quality of life یعنی کیفیت زن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blanket tripe: شکمبه یا سیرابی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

painstacking: دقیق و پر زحمت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

individualization: فردگرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

individualization: فردگرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

triglossic: سه زبان گونگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

triglossic: سه زبان گونگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aspirers: دست اندرکاران

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aspirers: دست اندرکاران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bright idea: ایده هوشمندانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bright idea: ایده هوشمندانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncontrollable: غیر قابل کنترل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modestly: متواضعانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tug: حمل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ungainly: بی مصرف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ungainly: بی مصرف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too much to bear: A writer might use too much to bear ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

too much to bear: A writer might use too much to bear ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unjustifiable: غیر موجه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unjustifiable: غیر موجه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

minute by minute: very quickly as time passes

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bellow out: To expel something خارج کردن چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tide gauge: سنسورهای اندازه گیری جز و مد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notify: ابلاغ کردن ( در متون حقوقی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

welding: جوشکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

welding: جوشکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rolled oats: جو دوسر پرک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seitan: گلوتن گندم گلوتن گندم غذایی است که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seitan: گلوتن گندم گلوتن گندم غذایی است که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teff: علف گل ویلیامز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a great many of: تعداد زیادی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های پریسا رئیسی