تاریخ
٤ سال پیش
متن
The boy scared up enough money to go to university.
دیدگاه
١٢

آقا پسر به اندازه ای پول برداشت که به دانشگاه برود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I'm certainly not scared of him.
دیدگاه
١٦

مسلما من از او نمیترسم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Who ever heard of a grown man being scared of the dark?
دیدگاه
١٦

کی تا حالا به گوشش خورده که یه مرد بالغ از تاریکی بترسه

تاریخ
٤ سال پیش
متن
'Okay, so maybe I was a little bit scared,' Jenny admitted.
دیدگاه
١٤

جنی اعتراف کرد: ( خب شاید کمی ترسیده بودم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
At first, he was really scared.
دیدگاه
١٤

در ابتدا واقعا ترس او را فرا گرفت

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The boy was scared that his father would be angry and punish him.
دیدگاه
١٥

پسرک میترسید پدرش عصبی شود و او را کتک بزند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I wanted to know what happened, but I was still scared to find out the truth.
دیدگاه
٢٠

دلم میخواست بدانم چه اتفاقی افتاده اما از حقیقت هراس دارم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Complain to the boy's mother, not to me.
دیدگاه
٢٥

از مادر آن پسر شکایت کن نه از من

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He surmised that the suggestion wouldn't find favour.
دیدگاه
٢٢

او فکر میکرد این پیشنهاد سودمند نیست

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He spent seventeen years as an airline pilot.
دیدگاه
٤٠

او هفده سال را به عنوان خلبان در یک شرکت هواپیمایی گذراند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
This is a xylophone.
دیدگاه
٣٥

این یک سنتور چوبی است