ترجمههای هادی (٦)
١٤
١ ماه پیش
We could do nothing other than wait.
٠
ما هیچ کاری نمی توانستیم انجام دهیم غیر منتظر ماندن
١ ماه پیش
The first son went to college and the other began a job.
٠
پسر اول به دانشگاه رفت و پسر دیگر، کاری را شروع کرد