تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

درهم برهم حرف زدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکم گرفتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکایت و ناله کردن، زار زار گریه کردن، زوزه کشیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای غیژ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را دست انداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزاردهنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Tarzan starts to goof around. تارزان شروع به کارهای احمقانه می کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نانچیکو ( یک نوع صلاح سرد ژاپنی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نانچیکو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ای بابا!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

صاف بنشین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

He climb on top of a piano. او از پیانو بالا رفت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در فارسی بهاصطلاح عامینه اش به معنی گوگولی مگولی و یا چلوندنی هستش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

سریعا تغییرش داد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دستت رو شد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

A dose of reality. یه دوز ( مقدار ) از واقعیت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نمایش احمقانه

پیشنهاد
٠

بیرون ریختن بیت, ریتم و روح

پیشنهاد
٠

سخاوتمندی با تعارف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کاملا باز کن!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

I don't know why they're lined up. من نمی دانم چرا آنها صف کشیده بودند.