نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scrape up: به زحمت دست و پا کردن، به زحمت جور ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ease off: کم کم شل کردن کم کردن فشار پا مثلا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cherishing: گرامی داشتن، تسلی دادن، عزیز کردن، ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
block off: مسدودکردن راه خروجی برای جلوگیری از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fill in on: کسی را کاملاً در جریان گذاشتن اطلاع ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
walk in on: غیرمنتظره وارد جایی شدن و چیزی دیدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beat into: هم زدن مخلوط کردن، تو کله کسی فروکر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ferret out: کاووش کردن جست وجو کردن ویافتن پی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bounce back: سرحال شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bang out: با صدای بلند قطعه موسیقی را نواختن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
drill into: Repeat something many times to make ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pick at: خرده گرفتن، عیب گرفتن، انتقاد کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sink or swim: یاشکست یا موفقیت، یا همه یاهیچ چیز
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come through with: فراهم کردن چیز مورد نیاز، تهیه کردن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be away: تعطیلات بودن، دور بودن، سفر بودن، د ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring out: منتشر کردن، انتشار دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold out for: صبر کردن، دست نگه داشتن، مقاومت کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bang on: مدام در مورد چیزی حرف زدن، دایماً د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
straighten up: بلند شدن راست شدن مثلاً وقتی معلم ی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yack on: یه ریز حرف زدن، وراجی کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swan around: به صورت نمایشی وچشمگیر راه رفتن یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fob off onto: چیزی را به کسی قالب کردن، چیزی رو ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
limber up: نرمش و گرم کردن قبل از ورزش یا مساب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
limber up: نرمش و گرم کردن قبل از ورزش یا مساب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tail away: غیر قابل شنیدن شدن، ضعیف تر شدن، کم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poop out on: زیر قول زدن، جا زدن، به وعده ای عمل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grow upon: کم کم خوشایند شدن، کم کم علاقمند شد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
toy at: وانمود کردن، به صورت غیر جدی فکر کر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lash into: به شدت انتقاد کردن، به شدت مورد نکو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
send out for: سفارش دادن، سفارش دادن غذا از رستور ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
send out for: سفارش دادن، سفارش دادن غذا از رستور ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have it in for someone: کینه به دل داشتن، کینه نگه داشتن دا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be away: تعطیلات بودن، دور بودن، سفر بودن، د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come through with: فراهم کردن چیز مورد نیاز، تهیه کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tack onto: کوک زدن، موقتا به هم دوختن یا الصاق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chew up: ریز ریز کردن یا به قطعات کوچیکتر بر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chew up: ریز ریز کردن یا به قطعات کوچیکتر بر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
muscle in: به زور وارد شدن، به زور گرفتن، چپید ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get up close and personal: از نزدیک مشاهده کردن، صمیمی شدن، آش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get up close and personal: از نزدیک مشاهده کردن، صمیمی شدن، آش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get out of: پیاده شدن از ماشین و ون و غیره ، دس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tee up: توپ را رو گوه گذاشتن در بازی گلف آم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tee up: توپ را رو گوه گذاشتن در بازی گلف آم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lose out on: محروم شدن، بی بهره ماندن، سود نبردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
adrenaline junkie: ماجرا جوی سبک سر کسی که عاشق ماجراج ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
adrenaline junkie: ماجرا جوی سبک سر کسی که عاشق ماجراج ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
snuggling up to: به آغوش کسی پناه بردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lash out against: حمله و یا ضربه سریع و غیر منتظره به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get onto: شروع به صحبت یا بحث کردن درباره چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get on to: مشکوک شدن، فهمیدن، آگاه شدن، باخبرش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
made off with: دزدیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick it to: سرزنش کردن، نکوهش کردن، به شدت برخو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
start off: شروع چیزی، سفر، جلسه، شغل، زندگی، ح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rub in: مالیدن کرم یا پماد تا وقتی که جذب ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bounce into: مجبور کردن، وادار کردن کسی به انجام ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
empty out: خالی کردن کامل چیزی مثلا سطل آشغال ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pull to: بستن در یا پنجره ای که از قبل باز گ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
contract out: کنترات دادن یا قرار داد بستن بیرون ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
see into: مشایعت کردن، اسکورت کردن، راهنمایی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fire off: مکرر فرستادن نامه، ایمیل و غیره معم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fire off: مکرر فرستادن نامه، ایمیل و غیره معم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
gadabout: ول گشتن، پرسه زدن، گشتن جاهای مختلف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go down on: Perform oral sex انجام سکس دهانی ت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go down on: Perform oral sex انجام سکس دهانی ت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fasten up: بستن، وصل کردن، متصل کردن, چسباندن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
front off: بلند شدن جلوی کسی به منظور اینکه شم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drill into: Repeat something many times to make ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drill into: Repeat something many times to make ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
talk up: پراهمیت جلوه دادن، مهم جلوه دادن، آ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
large it up: خوش گذروندن بیش ازحد معمولا با مستی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mount up: در طول زمان افزایش یافتن، انباشته ش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
load down: حمل کردن، بردن، بار شدن، زیربار، م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sag off: نرفتن به مدرسه یا کار، غیبت کردن، ح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be down: افسرده. ، غمگین، ناخوش بودن کاهش یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be down: افسرده. ، غمگین، ناخوش بودن کاهش یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pry into: فضولی کردن، کنجکاوی کردن، دیدزدن، ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pry into: فضولی کردن، کنجکاوی کردن، دیدزدن، ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drag behind: عقب افتادن، عقب موندن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick down: سریع و بدون فکر چیزی رو نوشتن، علا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tick by: گذشتن زمان، سپری شدن مثلا ثانیه های ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tick by: گذشتن زمان، سپری شدن مثلا ثانیه های ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shell out: پول پرداخت کردن وقتی که زیادی گرونه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eat away: به تدریج نابود کردن ازبین بردن، ذره ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ship out: رفتن، عازم شدن به مکانی دورتر مخصوص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ship out: رفتن، عازم شدن به مکانی دورتر مخصوص ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
roof of the world: جای بلند، فلات به ویژه فلات تبت, سق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
write in: اضافه کردن عقیده یا پیشنهادی به متن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fall into: واردشدن، درگیر شدن، کشیده شدن، گول ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
warm to: گرم گرفتن، دوستانه شدن، مهربان شدن، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
warm to: گرم گرفتن، دوستانه شدن، مهربان شدن، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sign on: مدعی مزایای بیمه بیکاری بودن، ثبت ن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sign on: مدعی مزایای بیمه بیکاری بودن، ثبت ن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
carry on with: ادامه دادن رابطه غیر اخلاقی با کسی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
weigh up: ارزیابی کردن، برآورد کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wind on: جلو بردن فیلم، ویدئو یا نوار به زما ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get round: متقاعد کردن معمولاً با چاپلوسی و بل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trade off: در عوض. . . ، کاری رو قبول کردن در ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gnaw away at: به تدریج آسیب رساندن آزار دادن، وح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gnaw away at: به تدریج آسیب رساندن آزار دادن، وح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
click with: محبوب شدن، سریع جورشدن، تفاهم داشتن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
click with: محبوب شدن، سریع جورشدن، تفاهم داشتن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sift through: به دقت بررسی کردن، آزمودن، جستجو کر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sift through: به دقت بررسی کردن، آزمودن، جستجو کر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mug up on: مطالعه سریع، مرور کردن ، بازبینی کر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mess over: بد رفتار کردن، حال کسی را خراب کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lap up: قدر دانی کردن، سپاسگزاری کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep back: عقب ایستادن، فاصله ایمنی را حفظ کرن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stick with: فراموش نشدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
square off: آماده دعوا، جنگ یا مناظره شدن، جلوی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hound out: وادار به کنار کشیدن واداربه اطلاعات ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
root around: جستجو کردن، جستجو برای پیدا کردن چی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get on at: گیر دادن، سرزنش کردن، نکوهش کردن، م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be out to: کوشش کردن، سعی داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be out to: کوشش کردن، سعی داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cheat into: با صحبت و حیله کسی رو به کاری واداش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bleed for: همدردی کردن، دل خون بودن برای کسی، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gnaw at: به تدریج آسیب رساندن آزار دادن، وحش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hot pot: تاس کباب
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
thronging: پر ازدحام
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
choke with: از احساسی خفه شدن شدن He was CHOKIN ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hit for: درخواست چیزی کردن از کسی معمولا پول ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spoil for: مشتاق چیزی بودن، دنبال چیزی بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zone in on: توجه کردن، علاقمند شدن، ، کم کم توج ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
touch up: دستی به سر و روی چیزی کشیدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
creep out on: چارچنگولی چسبیدن به چیزی، برای مدت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lock away: دور شدن از مردم جهت درس خوندن یا ان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dine out on: تکرار کردن، بارها تکرار کردن کردن ی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
row back: عقب کشیدن، کنار کشیدن از یک مقام یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to raise the profile of: توجه بیشتری را به چیزی جلب کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hone in on: متمرکز شدن، تمرکز کردن روی، هدف قرا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hone in on: متمرکز شدن، تمرکز کردن روی، هدف قرا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rope in: به کمک گرفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
word up: سلام، سلام کردن موافق بودن، تایید ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
word up: سلام، سلام کردن موافق بودن، تایید ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fawn over: تملق گفتن، چاپلوسی کردن، ستایش بیش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fawn over: تملق گفتن، چاپلوسی کردن، ستایش بیش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
front onto: روبروی چیزی بودن معمولا ساختمان، می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tune in to: نگاه کردن یا گوش دادن به برنامه تلو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stack up against: به خوبی چیز دیگری قابل مقایسه، قاب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rat through: با عجله دنبال چیزی گشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sink or swim: یاشکست یا موفقیت، یا همه یاهیچ چیز
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sink or swim: یاشکست یا موفقیت، یا همه یاهیچ چیز
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to beat the bulge: وزن کم کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cherishing: گرامی داشتن، تسلی دادن، عزیز کردن، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do out of: مانع شدن، حق و حقوق کسی را صلب کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
do out of: مانع شدن، حق و حقوق کسی را صلب کردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
front up: برای مدت کوتاهی جایی رفتن, حضور یاف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sail into: حمله جسمی یا لفظی، انتقاد کردن، سرز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
square up to: به گردن گرفتن، پذیرفتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
flag up: مطرح کردن, مورد تاکید قرار دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flag up: مطرح کردن, مورد تاکید قرار دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tide over: سرپا نگه داشتن، حمایت کردن، حفظ کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tide over: سرپا نگه داشتن، حمایت کردن، حفظ کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shout head off: To shout or yell very loudly and le ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
advances: پیشنهادات اغواگرانه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nail biting: دلهره آور
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
spotted: مشاهده شده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pave the way for: هموار کردن مسیر برای
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pave the way for: هموار کردن مسیر برای
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get round to: وقت کردن، فرصت کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zip around: سریع حرکت کردن از مکانی به مکانی به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
zip around: سریع حرکت کردن از مکانی به مکانی به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hoon around: خطرناک، باسرعت و بدون احتیاط رانندگ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cop off: نوازش کردن یا بوسیدن، kissing، یا س ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wait up: وایسا، صبر کن،
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tied the knot: پیوند ازدواج بستن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tied the knot: پیوند ازدواج بستن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in tatters: بر باد رفته، تباه، نابود، از بین رف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in tatters: بر باد رفته، تباه، نابود، از بین رف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gear up for: آماده شدن برای
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gear up for: آماده شدن برای
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cop it: تو دردسر افتادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
good lookin' out: تو مایه های دمت گرم تو زبان فارسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
no worries: ای بابا زحمتی نداشت، چه زحمتی مثل N ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yammer on: وراجی کردن به مدت طولانی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rake it in: پول زیادی بدست آوردن پول پارو کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
root out: گشتن و پیدا کردن پیدا کردن و ازبین ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bottle away: ذخیره کردن بروز ندادن پنهان کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pencil in: مسئولیت موقت برنامه ریزی موقت که م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pencil in: مسئولیت موقت برنامه ریزی موقت که م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
reckon on: حداقل انتظار روی کسی یا چیزی حساب ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reckon on: حداقل انتظار روی کسی یا چیزی حساب ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chuck in: رایگان دادن. اشانتین دادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
figuratively: به طور مجازی خیالی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run to: برای کمک گرفتن سراغ کسی رفتن مراجعه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run to: برای کمک گرفتن سراغ کسی رفتن مراجعه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mooch about: علاف بودن کاری انجام ندادن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mooch around: پرسه زدن علاف بودن کاری انجام نداد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
block in: سایه دار کردن پر کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
squeeze up: به زور جادادن چپاندن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fiddle away: وقت تلف کردن ول گشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ferret out: کاووش کردن جست وجو کردن ویافتن پی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
spark off: آغاز کردن، علت چیزی شدن، سبب شدن، م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carp at: عیب جویی کردن بهانه گیری کردن نق زد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
toy with: بازی کردن با ور رفتن به بازی گرفتن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
toy with: بازی کردن با ور رفتن به بازی گرفتن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hammer into: عقیده ای به زور در کله کسی فروکردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put down for: ثبت کردن متعهد به پرداخت کردن ثبت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put down for: ثبت کردن متعهد به پرداخت کردن ثبت ...
١٠ ماه پیش